مشاهده یک قلاده پلنگ در منطقه حفاظتشده سبزکوه خالی کردن حساب با پرسیدن فقط یک سوال ربایندگان «یسنا» حرفهای بودند کاهش طلاق در دو سال اخیر «طرح پذیرنده ملی» گامی در راستای رونق کسبوکار است کدام کالاهای اساسی خوراکی امسال ارز ترجیحی میگیرند؟ استقبال کم فرهنگیان از طرح بکارگیری دوباره بازنشستگان رییس سیا: شراکت ایران و روسیه در مسیر بسیار خطرناکی پیش میرود
این 3 هزار سال نیامدن زلزله در تهران، ادعای چنان بزرگی بود که تقریبا نه فقط اعتراض کارشناسان، که صدای کوه دماوند را هم در آورد. بلافاصله بعد از اظهارات ایشان، در حوزه گسل مشا (دماوند) به فاصله چند ساعت، دو زلزله به بزرگی های 2 تا 3.2 ریشتر به وقوع پیوست، تا شاید شهردار تهران را از «خواب خوش امن بودن 3 هزار ساله تهران« بیدار کند.
مهاجرت 800 هزار نفر طی دو سال از جنوب کشور به سوی سواحل شمالی، نشانگر عمق نگرانی از آینده ساکنین این مناطق است، دیر زمانی نه چندان دور، وقتی دوستدارن این مرز و بوم، هشدار می دادند، که ساخت سد های بی رویه ،برداشت های غیر مجار نه فقط تشنگی و ویرانی را برای آن مناطق به ارمغان می آورد، بلکه قطعا در زمانی کوتاه، آثار شوم آن در سایر مناطق ایران نیز مشاهده خواهد شد..
این روزها شاهد یکی از مظلوم ترین دوره های تاریخی برای روزنامه نگاری در کشور هستیم، از یک سو، تبلیغات گسترده سیاسی ،به واسطه ده ها شبکه خبری در خارج از مرزها، دست بسته بودن روزنامه نگاران داخلی در انتخاب سوژه، محدودیت های خواسته و نخواسته حاکم بر فضای ایران، سانسور و خود سانسوری مبتنی بر مصالح کشور و یا موقعیت هایی که روزنامه نگاران در آن خواسته یا ناخواسته قرار می گیرند،این حرفه را در تنگنا غریبی قرار داده است.
53 هزار تن را نمی شود بصورت حمل زمینی و یکباره به کارخانه منتقل کرد، این داستان می بایست به وسیله چندین و چند تریلی (برای انتقال های متعدد)، اتفاق افتاده باشد. چگونه ممکن است که طی زمان های متوالی گندم ها در کامیون های غول پیکر، بار گیری و هرگز به کارخانه نرفته باشند، و هیچکس هم کنجکاو نشده که چه بلایی سر گندم ها آمده؟، از سویی «برگه وصول گندم» از انبار به کارخانه را چه کسی امضا کرده است؟ چرا عدم وصول این حجم از گندم ابلاغ نشده؟....
چگونه ممکن است که با توجه به شرایط کنونی، تمام برنامه های ما برای سالهای آتی این استان ویران کننده و غیر مسئولانه باشد. واقعا هیچکس عمق فاجعه را درک نکرده است؟ چرا فریاد های کشاورزان بی آب مانده اصفهان، گلوی خشک زاینده رود، و معصومیت چند میلیون سکنه این استان، درک نمی شود. چند کارشناس و استاد دانشگاه، بی بازگشت بودن اتفاقات فرو نشست و تخلیه آبخوان ها را باید گوشزد کنند. تا چه زمانی حضرات باید دور هم جمع شده همایش بگذارند، شعار بدهند و پس از فراغت از نشست ها همچنان سیاست های ویران کننده زیر ساخت های کشور را ادامه دهند.
ظرف چند سال آینده تا پایان دهه میلادی جاری شاهد وقوع خشکسالیهای گسترده تر و شدیدتر در سراسر کشور خواهیم بود. بر اساس همین یافته ها، امواج گرمایی به ویژه در نیمه غربی، جنوبی و شمال شرق کشور به طور برجستهای افزایش خواهند یافت. این در حالی است که بر وقوع بارشهای سنگین در بخشهای گستردهای از کشور به ویژه مناطق شمالی و غربی افزوده خواهد شد. به طوری که بر اساس محاسبات انجام شده، شدت بارشها در حدود ۶۷ درصد، وقوع خشکسالی ۸۳ درصد، بزرگی امواج گرمایی ۹۴ درصد و تعداد، طول مدت و فراوانی امواج گرمایی در ۱۰۰ درصد از مناطق ایران روند افزایشی خواهد داشت....»
نکته ای که باید در اینگونه موارد از آن غافل نماند، مسابقه ای است که در میان مسئولین خواسته یا ناخواسته به رواج یافته است.، گویی فارغ از اینکه در زمان اعلام آمارها به صفر هایی که به دنبال اعداد اعلامی آورده شده دقت نمی کنند، فراموششان هم شده که در حال حاضر کجا ایستاده ایم، کشور ما امروزه به لحاظ منابع آبی، در چه وضع بحرانی است. کافی است به بودجه های تخصیص یافته در این چند سال برای حوزه محیط زیست نگاه بیندازیم تا مبتنی بر آن وعده بدهیم.
چه کسانی قادر هستند، به آسانی یک سایت باستانی مهم در تهران را، که می تواند به لحاظ تاریخی، برگ جدیدی را برای شهر باز کند، به پارکینگ تبدیل کنند؟ اینکه سازمان باستان شناسی قدرت و توان نگهداری یک منطقه کوچک مهم باستانی در جنوب تهران را ندارد و نمی تواند از تجمع معتادین در یک محدوده کوچک جلوگیری کند، که جای خود، اما برای سکوت و بی تفاوتی خود نسبت به این اتفاق مهم چه توجیهی دارد؟
چگونه یک موسسه مالی می تواند 110 برابر سرمایه خود زیان بدهد، و همچنان در کشور بعنوان یک بانک! اندوخته های مردم را همچنان جذب و بعنوان تسهیلات (غیر قابل باز گشت) به دیگران هدیه کند؟ و یا اینکه بدون هیچ مشکلی! همچنان به کار خود ادامه دهد؟ تا جایی که رئیس کل بانک مرکزی، فارغ از علل زیان انباشته، آنان را تهدید به انحلال نماید.
یکی از جزایر بکر و استثنایی در جنوب کشور یک برآمدگی یک کیلومتر مربعی در جنوب کشور است. با وجود اینکه این جزیره خالی از سکنه بوده و قرار هم نبود که بعنوان مقصد توریستی بخصوص در ایام نوروز باشد، متاسفانه در سالهای اخیر مورد توجه شرکت های خصوصی توریستی و جهانگردی قرار گرفته است. در این ایام خاص بدون هیچ برنامه ای مدون و یا در نظر گرفتن ظرفیت محدود این جزیره، هجوم گردشگران،این جزیره را در معرض آلودگی های مختلف و دخالت های انسانی قرار داده است.
خودکشی در هر شرایطی امری نکوهیده است و برای آن هیج توجیهی پذیرفته نیست و هر کس اندک تمایلی در اینباره احساس می کند بایستی با مشاور و روانشناس صحبت کند. با این حال خودکشی کیومرث پوراحمد برای بسیاری از مردم که جزئیات و علت این مرگ تلخ را نمی دانند سوالاتی بوجود آورده است. این نوشته به بررسی خودکشی از منظر امیل دورکیم پرداخته است
کسانی که بنیان چنین طرحی را در انداخته اند، آیا لحظه ای به خود اندیشیده اند که بهتر نیست، بجای هزینه کرد 18 هزار میلیاردی برای کاشت درخت، ابتدا الزامات اولیه آن (که قطعا در قدم اول تامین آب می باشد) را در نظر بگیرند،
قبل از افتتاح و انتشار چنین خبری، می بایست نتیجه تحقیقات کمیته تحقیق و تفحص،مبنی بر چگونگی اجرایی شدن طرح هایی نظیر «سد آقبلاغ»، را توضیح و تشریح شود. پاسخ حداقلی در چگونگی اعطای مجوز به طرح سد آقبلاغ و «تشریح تحقیقات حول این سد» ، حداقل کاری است که می بایست به افکار عمومی و دوستداران و کنشگران محیط زیست انجام پذیرد.
جدی جدی کسانی به فکر"لیتیم و پتاسیم" افتاده اند و در قدم های نخستین ( به هر بهانه) می خواهند از گاو خونی بعنوان "افتتاحیه برداشت لیتیم از تالاب ها" کلنگ شروع برداشت این فلزات را بر فرق گاو خونی فرود آورند.
این روزها، اصفهان در دود و غبار و آلودگی می سوزد.....، همه هم اظهار بی خبری می کنند و در مقابل پرسشی ساده ای که چرا نیرو گاه ها مازوت می سوزانند ؟...... یا سکوت کرده اند و یا اظهار بی خبری می کنند .