تاریخ : پنجشنبه, ۱ آذر , ۱۴۰۳ Thursday, 21 November , 2024
5

رای بازاندیشانه، نه اعتراضی و شرمسارانه؛ واکاوی دغدغه‌های مرددین

  • کد خبر : 240596
  • 06 تیر 1403 - 13:55
رای بازاندیشانه، نه اعتراضی و شرمسارانه؛ واکاوی دغدغه‌های مرددین
مشارکت سیاسی یکی از حقوق افراد است. اما آیا این مشارکت سیاسی، لزوما همیشه به معنای رای دادن است؟ گاه اعلام نظر سیاسی، با رای ندادن ممکن می‌شود و لذا نمی‌توان به سادگی و همیشه، رای ندادن را تخطئه کرد. از این رو، کسانی که در چند انتخابات اخیر شرکت نکرده‌اند، با عدم استفاده از حق خود، نظر خود را اعلام کردند. من به این تصمیم و کنش آنها احترام می‌گذارم و آن را حق آنها می‌دانم، هر چند آن را درست نمی‌دانم.

جمهوریت –دکتر محمدرضا جوادی‌یگانه ، استاد دانشگاه و  جامعه شناس مستقل در نوشتاری با عنوان «رای بازاندیشانه، نه اعتراضی و شرمسارانه؛ واکاوی دغدغه‌های مرددین»  این گونه آورده است:

۱- آنها که به وضعیت سیاسی کشور اعتراض دارند، و برخی از آنها در اعتراضات چندساله اخیر هم شرکت داشته‌اند، اکنون مردد هستند رای بدهند یا خیر. با این نگرانی که آیا رای دادن آنها، به معنای مشروعیت بخشیدن به جمهوری اسلامی و تداوم آن «هم» هست. و تردید دارند که آیا مزایای اندکی بهتر شدن اوضاع، یا خیلی بدتر نشدن وضعیت اداره کشور، به این مشروعیت‌بخشی می‌ارزد یا خیر.

۲- این که فرد بخواهد تنها نیتی که او از عمل خود دارد محقق شود و «هیچ» نتیجه‌ای دیگری از عمل او حاصل نشود، امر منطقا ناممکنی است. اکثریت مردم در انتخابات به یک نفر رای می‌دهند و نهایتا هم یک نفر رای می‌آورد. سایر نامزدها علیرغم تلاشی که کرده‌اند، رای نمی‌آوردند و این امر موجب سرخوردگی و ناامیدی هوادارانشان می‌شود؛ اما آیا مقصر این سرخوردگی، اکثریت رای‌دهندگان هستند که به نامزد دیگری رای داده‌اند؟ البته که خیر، هر چند که می‌دانستند با رای دادن آنها، چنین نتیجه‌ای حاصل می‌شود. ریمون بودون، به این پدیده، «اثرات منتجه کنش‌های جمعی» می‌گوید. از نتایج تبعی و اثرات منتجه مشارکت مردم در انتخابات، سود بردن نظام هم‌ خواهد بود. ولی این باید باعث شود که معترضین، رای ندهند؟ تفکیک نتیجه مطلوب خودمان از نتیجه مطلوب دیگران در کنش‌های اجتماعی، همیشه ممکن نیست. برای مثال و از سوی دیگر، رای ندادن هم چه بسا باعث خوشایند یا تقویت بیگانگان و پروژه بگیران ویرانی ایران است، آیا باید کسانی که تصمیم گرفته‌اند رای ندهند، مقصر ویرانی احتمالی ایران دانست؟ البته که خیر.

۳- از این رو، رای ندادن از ترس اینکه نظام سیاسی آن را به نام خود تمام می‌کند، منطقا بلاموضوع است. از یک سو، انتخابات‌های اخیر نشان داده جمهوری اسلامی به اندازه‌ کافی هوادار دارد که نگران مشروعیت خود نباشد. ثانیا تصمیم برای عدم شرکت، چه بسا به سود آن دسته از گروه‌های سیاسی در جمهوری اسلامی است که همیشه در اقلیت بوده‌اند و با دلسرد کردن مردم توانسته‌اند به قدرت برسند. در این وضعیت، معترضین باید حساب هزینه و فایده را بکنند و ببینند که آیا رای ندادن به اینهمه پیامدهای دشوار، و واگذاری میدان به اقلیت مردم‌ستیز می‌ارزد؟

۴- مشارکت سیاسی یکی از حقوق افراد است. اما آیا این مشارکت سیاسی، لزوما همیشه به معنای رای دادن است؟ گاه اعلام نظر سیاسی، با رای ندادن ممکن می‌شود و لذا نمی‌توان به سادگی و همیشه، رای ندادن را تخطئه کرد. از این رو، کسانی که در چند انتخابات اخیر شرکت نکرده‌اند، با عدم استفاده از حق خود، نظر خود را اعلام کردند. من به این تصمیم و کنش آنها احترام می‌گذارم و آن را حق آنها می‌دانم، هر چند آن را درست نمی‌دانم.

اما به گمان من،‌ پس از اعتراضات ۱۴۰۱، هم معترضین به گستردگی خود واقف شدند و هم نشانه‌هایی به چشم می‌خورد که نظام سیاسی در مواردی ولو حداقلی تصمیم به بازخوانی در سیاست‌های خود گرفت. روان‌شناسی سیاسی نظام جمهوری اسلامی نشان داده که تصمیمات خود را با تانی و تاخیر می‌گیرد تا نشان دهد متاثر از فشارها نبوده است. اما می‌توان نشانه‌هایی از تغییرات در روند های رسمی انتخابات را مشاهده کرد، هر چند هنوز با حداقل‌های وضع مطلوب فاصله زیادی دارد. اما شروع تغییر دشوارتر است تا تکمیل آن.
تذکرات مجری برنامه‌ها به نامزدها پس از متهم کردن غایبین و نهایتا چهل ثانیه‌ای که وقت به یک وزیر سابق داده‌اند یکی از نشانه‌ها است، البته می‌دانم که در چهل ثانیه تنها می‌توان بسم‌الله گفت و سلام کرد و خداحافظی کرد! هنوز بخش بزرگی از جامعه، نامزدی که نظرات آنها را نمایندگی کند، ندارند. هنوز برخی نامزدها از مصونیت برای سیاه نمایاندن همه کس و همه چیز بجز خودشان، برخوردارند. هنوز در مناظرات، امکان راستی‌آزمایی نظرات نامزدها و تشخیص توهم از برنامه وجود ندارد، اما در همین مناظرات هم، با پرسش‌های کارشناسان متنوع، نظرات نامزدها با جزییات بیشتری روشن شد. و باید همین تغییرات و نشانه‌ها را دید. اینها نشانه‌های تجدیدنظر نسبی نظام سیاسی است. نظام سیاسی تا حدی بازاندیشی کرده و انتظار می‌رود که معترضین هم به نسبت واکنش مناسب نشان بدهند.

تصور اینکه بازاندیشی نظام به حد مطلوب معترضین برسد تا معترضین تصمیم بگیرند رای بدهند، انتظار ناممکنی است. می‌توان بر رای ندادن برای حفظ شرافت و احترام به خود پای فشرد. می‌توان رای خود را اعتراضی تعریف کرد. می‌توان بر انتقام اصرار داشت و خود را ولیِّ همه چشم‌های تخلیه‌شده دانست. کناره‌گیری شاید تشفی‌بخش باشد اما راهگشا نیست.

در تاریخ دویست‌ساله اخیر ایران موارد متعددی بوده که امکان گفتگو میان نظام سیاسی و معترضین وجود داشته، ولی در فضای آرمان‌خواهانه یا انتقام‌جویانه یا منفعلانه، یکی از دو سو یا هر دو راه را بر هر گفتگویی بستند. یک بار دیگر این برهه‌های تاریخ را ببینیم و تامل کنیم که همراهی کردن بیشتر به نفع ایران بوده یا تصمیم به تغییر و بنیان‌افکنی به هر قیمتی؟

۵- دعوت می‌کنم از مرددین و معترضین که دوباره صحنه را ببینید. اگر نشانه تغییر می‌بینید و امید دارید که با رای دادن، اندکی و فقط اندکی وضعیت ایران بهتر شود، آگاهانه و امیدوارانه رای دهید و شجاعانه اجازه ندهید تا این فرصت تاریخی مانند برهه‌های پیشین از دست برود. رای شما نه اعتراضی است و نه شرمسارانه؛ بازاندیشانه است؛ مانند بدن که باز می‌نگرد و زخم‌هایش را ترمیم می‌کند. این بازاندیشی و ترمیم محصول تردید، تعقل و تدبیر فراوان است. زخم‌های کهنه، می‌تواند بدان گونه ترمیم شود، که از آنها نور امید بیاید. تامل برای رای دادن یا ندادن، پرسش ساده‌ای نیست، و گذر از این تردید برای ترمیم زخم‌های ایران امیدوارانه است. اگر به این تصمیم رسیدید که رای بدهید، از هیاهوها نترسید. با صدای بلند رای خود را و رای دادن خود را اعلام کنید. از طعنه تیرآوران نهراسید. تصمیم درست در زمانه ابهام دشوار است.
بگذارید از زخم‌ها نور وارد شود و روزهای آینده برای فرزندانمان روشن‌تر شود. چنین بادا!

 

بیشتر بخوانید:

لینک کوتاه : https://jomhouriat.ir/?p=240596

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰