تاریخ : شنبه, ۷ مهر , ۱۴۰۳ Saturday, 28 September , 2024
3

آیا مهم است که چه کسی بر صندلی ریاست جمهوری تکیه بزند؟

  • کد خبر : 240048
  • 03 تیر 1403 - 10:31
آیا مهم است که چه کسی بر صندلی ریاست جمهوری تکیه بزند؟
بررسی تاریخ سیاسی کشور نشان می دهد که در ساختار سیاسی ایران از دوران باستان تا کنون ، اشخاص نقش بسیار تأثیرگذارتری نسبت به سیستم، ساختار و قانون داشته اند. در تاریخ سیاسی ایران، جنگ قدرت بیشتر از آنکه نبرد بین احزاب ، گروه‌ها ، ساختارها و قوانین باشد ، جنگ بین نگرش ها ، باورهای فردی و نبرد بین افکار شخصیت ها بوده است.

جمهوریت– دکتر احمد ایزدی‌طامه نوشت:

این روزها هم در بین مردم و هم در بین نخبگان جامعه دو دیدگاه در خصوص انتخابات ریاست جمهوری مطرح است. عده ای بر این نظر هستند که تجربه سال های گذشته نشان داده است که اصولاً ریاست جمهوری در ایران تشریفاتی است و در نتیجه مهم نیست که چه کسی بر این کرسی تکیه بزند.

در مقابل گروهی دیگر از مردم و نخبگان بر این باورند که هر چند رئیس جمهور در ایران به صورت کامل قادر به ایفای نقش قانونی خود نیست ، با این وجود افراد مختلف ، این نقش را به صورت‌های متفاوتی بازی می کنند و در نتیجه مهم است که چه کسی بر صندلی ریاست جمهوری تکیه بزند. بر اساس این دیدگاه ، حتی در نظام های دموکراتیک که ساختار ، قانون ، سیستم و تفکیک قوا حرف نخست را می زنند ، نمی توان نقش و تأثیر منش و شخصیت کنشگران عرصه سیاست را نادیده گرفت. مقایسه آثار داخلی و خارجی آمریکا در دوران ترامپ و اوباما تأیید کننده این ادعا است.

نگارنده این سطور به عنوان معلم روان شناسی ، همواره پیگیر مسائل سیاسی کشور بوده و در حد توانایی خود تلاش کرده است تا از منظر روان شناسی اجتماعی ، روان شناسی شخصیت و روان شناسی سیاسی در این زمینه مطالبی را قلمی کند و در این نوشته نیز قصد دارد تا به پرسش مطرح شده پرداخته و مطالبی را جهت روشنگری به نگارش درآورد.

بررسی تاریخ سیاسی کشور نشان می دهد که در ساختار سیاسی ایران از دوران باستان تا کنون ، اشخاص نقش بسیار تأثیرگذارتری نسبت به سیستم، ساختار و قانون داشته اند. در تاریخ سیاسی ایران، جنگ قدرت بیشتر از آنکه نبرد بین احزاب ، گروه‌ها ، ساختارها و قوانین باشد ، جنگ بین نگرش ها ، باورهای فردی و نبرد بین افکار شخصیت ها بوده است.

چه در دورانی که ایران با تجدد آشنایی نداشته و چه زمانی که با تجدد آشنا شد ، در ساختار سیاسی کشور ، این افراد بودند که تأثیرگذار بوده اند . کوروش ، داریوش، شاه عباس، آقا محمد خان ، امیر کبیر ، مهد علیا ، ناصرالدین شاه ، رضا شاه و آقای خمینی همگی یک «فرد» بودند که تلاش کردند تا نگرش ها و باورهای خود را پیش ببرند و آنچه را خود درست تشخیص می دادند را بر کرسی بنشانند و قوانین و ساختارها را نیز بر همان اساس طراحی و اجرا کنند.

البته این ویژگی اختصاص به عرصه سیاست در ایران ندارد ، بلکه فردگرایی و سوار شدن انسانها بر ساختارها و قوانین ویژگی اساسی جامعه ایران است ، به طوری که حتی در سازمانها و خانواده های ایرانی نیز از دیرباز این مدیران یا پدران بودند که صاحب قدرت بودند و اراده آنها بوده که اراده جمعی را تحت تأثیر قرار می داده است .

نهضت ها و انقلاب ها فقط جای افراد را عوض کرده است. برای مثال انقلاب سال ۵۷ منجر شد تا زن‌سالاری، جایگزین مردسالاری قبل از انقلاب شود و یا مدیران مذهبی را جایگزین مدیران کراواتی و بوروکرات پیش از انقلاب کند . یعنی انقلاب ، تنها جای افراد را عوض کرده والا درب همچنان بر همان پاشنه می چرخد. به عبارت دیگر، تغییرات اجتماعی، جای زنان را با مردان و جای مدیران محاسن‌دار و جای مهر بر پیشانی را جایگزین مدیران کراواتی و بوروکرات کرده است.

به نظر می رسد که تربیت سیاسی در طول تاریخ ایران موجب شده است که ناخودآگاه جمعی ایرانیان تشخص و فردیت را بیشتر از ساختار ، قانون و اجتماع بشناسد و به همین دلیل هم تمام تلاش های روشنفکران ایرانی از دوران مشروطه تا کنون برای پوشاندن لباس قانون و ساختار بر تن جامعه ایرانی، چندان با موفقیت همراه نبوده است؛ نه در سطح سیاست ورزان و نه در میان مردم.

البته امیدوارم از این نوشته چنین برداشت نشود که نگارنده مانند برخی از اراده گرایان عرصه سیاسی کشور که مدام شعار «ما می توانیم» سر می دهند ، قائل به اصالت فرد در عرصه سیاست است و بر این نظر است که راه اصلاح کشور ، اصلاح افراد است و افراد قادر به هر کار نشدنی هستند؛ خیر ، چون اصولاً فردگرایی این افراد با فردگرایی مورد تأکید در روانشناسی تفاوت های اساسی دارد که متاسفانه عدم آگاهی نسبت به این تفاوت ها حتی در بین دسته ای از جامعه شناسان کشور ، موجب یکی دانستن این دو شده است. نگارنده امیدوارم است که در آینده در نوشته ای مستقل به تفاوت این دو نوع فردگرایی بپردازد .

به نظر می رسد که در ایران اصلاح ساختار و قوانین در کشور ، بدون تغییر در نگرش ، باور و عادات فکری و رفتاری مردم ، راه به جایی نخواهد برد و بزرگترین دلیل این ادعا ، انقلاب سال ۵۷ است که علیرغم تغییرات مهم بیرونی ، در ساحت افکار ، باورها و عادات کنشگران عرصه سیاست و مردم تغییرات اساسی ایجاد نکرد و در نتیجه بسیاری از مشکلات پیش از انقلاب همچنان در رفتار و کنش سیاست مداران مشاهده می شود.

علاوه بر اینها ، نبود احزاب قوی در کشور ، فقر نهادهای مدنی رسمی و قانونی و شفاف نبودن رابطه بین اختیار و مسوولیت در طول تاریخ سیاسی ایران ، به این که شخصیت و منش سیاست ورزان نقش و تأثیر مهمی در تصمیمات سیاسی ایران بازی کند ، داشته است.

بعد از انقلاب سال ۵۷ نیز همچنان این افراد بودند که صحنه گردان اصلی سیاست ورزی در کشور بودند. آثار و تبعات دوران ریاست جمهوری آقایان هاشمی ، خاتمی ، احمدی‌نژاد و روحانی با شعارهای سازندگی ، جامعه مدنی و توسعه سیاسی ، عدالت و اعتدال نشان دهنده تأثیرات عمیق نگرش ها و دیدگاه های شخصی این افراد بر سپهر سیاسی کشور و به دنبال وضعیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مردم ایران بوده است.

بر این اساس ، به نظر می رسد دیدگاهی که قائل به این است که در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۳ مهم نیست که چه کسی بر صندلی پاستور تکیه بزند ، با توجه به سابقه تاریخ سیاسی ایران چندان قابل دفاع نیست.

مناظره نخست بین کاندیداهای ریاست جمهوری نشان دهنده حداقل سه دیدگاه متفاوت در خصوص مسائل سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی و اجتماعی است. هر چند تجربه سیاسی در کشور نشان می دهد که هر کدام از این دیدگاه‌ها در صورت پیروزی ، برای اجرایی کردن نقطه نظرات خود در صحنه عمل ، با موانع جدی در نبرد با دیدگاه‌ها و نظرات شخصی سایرین (نه موانع ساختاری و قانونی) مواجه خواهد شد ، اما در هر صورت بسیار متفاوت است که کدام شخصیت قرار است با کدام شخصیت در رقابت باشد.

نکته پایانی این که منظور از این نوشته به هیچ وجه ترغیب خوانندگان برای شرکت در انتخابات و یا رأی دادن به کاندیدای خاصی نیست ، بلکه هدف تنها نقد این گزاره است که «تفاوت نمی کند چه کسی بر صندلی ریاست جمهوری ایران تکیه بزند.»

 

بیشتر بخوانید:

لینک کوتاه : https://jomhouriat.ir/?p=240048

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰