به گزارش جمهوریت ، عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشته است: ماجرای کرونا و سیاستهای رسمی در مقابله با آن، دوباره به صدر مسائل کشور آمده است. چند ماه پیش هنگامی که عالیترین مقام کمیته مرتبط با این سیاستگذاری خوشحال بود که ایران در مبارزه با کرونا موفق شده است، فکر امروز را نکرده بود که اولین کشوری باشیم که وارد موج دوم شدهایم، موجی که بدتر از اولی است. یا آن دیگری که فرصت نمیکرد پاسخ اروپاییها را بدهد که ما چه کار کردیم که تا این حد موفقیت نصیب ما شده است!! در خیالش هم نمیگنجید که تابستان با چنین وضعیتی مواجه شویم. به احتمال فراوان حالا پیاپی زنگ میزنند که چه کار کردید که مرگ و میر را به تابستان داغ منتقل کردید؟!
واقعیت این است که ایران جز در حوزه درمان و آن نیز به کوشش کادر مجهز درمانی و بیمارستانی، کار ویژهای در مقابله با کرونا نکرد، شاید هم وسعشان همین اندازه بود. البته کوشیدند با محدود کردن انتشار اطلاعات و نیز تعاریف مندرآوردی، به گونهای وانمود کنند که آمارها، وضع ایران را خوب نشان میدهند. تمام امیدشان این بود که با گرم شدن هوا از ۱۵ اردیبهشت ماه، کار ویروس ساخته میشود و ماجرا حداقل تا پیش از پاییز و زمستان سال ۱۳۹۹ فروکش خواهد کرد. در این فاصله هم واکسن و داروی درمان به کمک خواهد رسید.
ولی خب! واقعیات همیشه بر وفق مراد نیست و ویروس در تابستان انرژی گرفت و برخلاف آنفلوآنزای فصلی عمل کرد و اکنون وضعیت استان تهران به عنوان مهمترین نقطه جمعیتی کشور در حالت قرمز قرار گرفته است،
جالب اینکه در حال حاضر نیز آمار بر اساس همان تعاریف و روال قبلی اعلام میشود ولی یک نفر از مداحان برای آنکه راه را برای عزاداری عمومی باز کند، مدعی شده است که وزارت بهداشت آمار کشتهشدگان بر اثر کرونا را عمدا بیشتر اعلام میکند!! این هم دستمزد خسته نباشید وزارتخانهای که همیشه آمارهایش را طوری تنظیم کرده که تصویر خوشایندی از وضعیت کرونا ارایه کند. بهطور قطع این آقا میتوانست از بهشتزهرا بپرسد که اکنون روزانه بیش از صد نفر فوتی فقط در بهشتزهرا هستند که اگر کل استان تهران را در نظر بگیریم، احتمالا نزدیک به ۱۵۰ نفر میشود و بهطور قطع با آمار رسمی وزارت بهداشت از کل کشور که حدود ۲۰۰ نفر در روز است، همخوانی ندارد و باید رقم کشوری خیلی بیشتر باشد.
چرا راه دور برویم، فرماندار اسلامشهر اعلام کرده است که تاکنون ۲۹۲ نفر در این شهرستان به دلیل کووید۱۹ فوت شدهاند. اگر همین نسبت را برای کل کشور در نظر بگیریم، معلوم میشود که آمار واقعی مرگ و میر این بیماری چقدر است، زیرا به ازای هر صد هزار نفر جمعیت این شهرستان، حداقل ۶۵ نفر فوت شدهاند و این تازه رقم رسمی فوتیها در این شهرستان است.
به علاوه برای اطلاع از واقعیت کرونا احتیاج به این محاسبات هم نیست؛ کافی است که سری به بیمارستانها بزنند تا ازدحام بیماران به چشم دیده شود. همچنین آقایان که به بهشتزهرا زیاد میرفتند، میتوانند قبرهای جدید و کرونایی را بشمارند. کافی است از بیمارستان سینا پرسیده شود که چه تعداد از کادر آنجا مبتلا شدهاند. میگویند ۳۵۰ نفر، یعنی حدود یکسوم پرسنل بیمارستان. با این ملاحظات پس چرا اصرار به انجام مراسم عزاداریهای عمومی است و حتی اینبار دولت نیز پرچمدار این ماجرا شده است. پاسخ دقیق شاید به مجموعهای از علل بازگردد. رسیدن به نقطه کنونی راهی بود که در ایران و جمهوری اسلامی تاکنون طی شده است و چارهای ندارند جز اینکه تا آخر بروند. کسی هم شهامت اصلاح و تغییر آن را ندارد.
از روزی که دین تبدیل به مناسک جمعی شد، اخلاق و عدالت به عنوان دو رکن اصلی آن به حاشیه رفت، سخنگویان جدیدی برای تعبیر از دین پیدا شدند و سخنگویان اخلاقی و عدالتمحور یا به حاشیه رفتند یا در مسلک جدید دینی در آمدند و پادوی سخنگویان آن شدند؛ این دینی است که سنخیت چندانی با عقلانیت ندارد و در نتیجه برقرار کردن گفتوگو نیز با آن ممکن نیست. البته در پس ماجرا یک عقلانیتی هست که منافع عدهای را تامین میکند، ولی آن را به عرصه گفتوگو نمیآورند.