جمهوریت: گفتمان اصولگرایی را امروز طیفها و شاخههای مختلفی در این جریان حمل میکنند؛ گروههایی که اگر چه در دستهای از اصول و مبانی با یکدیگر متفقند ولی در برخی حوزهها رویکرد و روشهایی متفاوت و بعضاً متعارض با هم دارند.
به گزارش ایرنا، یازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی در راه است و بررسی فضای سیاسی کشور از گرم شدن تدریجی تنور انتخابات حکایت دارد. هرچند از نگاه ناظران، این بار تشکل های سیاسی با تاخر و تعلل تحرکات انتخاباتی خود را آغاز کرده اند، ولی بررسی روندها و تحولات نشان میدهد که اصلاح طلبان و اصولگرایان مدتها است مباحث درون گفتمانی و درون تشکیلاتی خود را کلید زده و پیش از آغاز رقابت با یکدیگر، بر سر اصول مبنایی جریان متبوعشان با هم به تبادل نظر می پردازند.
بررسی کلیدواژه های پرتکرار این روزها در جریان اصولگرایی، سمت و سوی فضای اندیشه ای آنان و دغدغه هایشان را نمایان می کند. در این راستا، گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش های ایرنا در این گزارش، به تحلیل و تبیین کلیدواژههای اصلی و متاخر در جریان اصولگرایی می پردازد.
اندیشه احیای محوریت و استقرار سازوکار وحدت فراگیر در بیش از یک سال اخیر، تضارب آرای متفاوت را در میان اصولگرایان ایجاد کرده است؛ تعدد آرایی که البته ریشههای ایجاد آن را می توان در سال های میانی دهه ۸۰ تا پس از انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ جستجو کرد.
این تعدد آرا، اصولگرایان را به شقوق مختلف اصولگرایان سنتی، میانهروها یا مستقلین، نواصولگرایی، جبهه پایداری و احمدینژادیها تقسیم کرده است؛ جریان هایی که به رغم اشتراک نظر در اصول اولیه، با یکدیگر مرزبندی هایی دارند و هیچکدام حاضر نیستند زیر پرچم دیگری بروند.
وجه اشتراک اصولگرایان
گفتمان اصولگرایی را می توان برآمده از گفتمان انقلاب اسلامی دانست که خود را مبتنی بر اصول اسلامگرایی معرفی می کند. بر این مبنا و بر اساس بیان رهبری در دیدار با رئیسجمهوری و اعضای هیات دولت وقت مورخ ۰۶/۰۶/۱۳۸۵ ، مردم گرایی،، خردگرایی و تدبیر و حکمت در تصمیمگیری و عمل، مسئولیتپذیری و پاسخگویی، اهتمام به علم و پیشرفت علمی، سعه صدر و تحمل مخالف، اجتناب از هواهای نفس، شایستهسالاری، نظارت بر عملکرد زیرمجموعه و تلاش بیوقفه برای این خدمات، انس با خدا و قرآن و استمداد دائمی از خدا را می توان جزو مولفه های ابتدایی اصولگرایی دانست.
امروز همه شقوق اصولگرایی به ویژه اصولگرایان سنتی خود را پرچمدار احیاگری ارزش ها و آرمان های اصیل انقلابی، استقلال خواهی، آزادی طلبی عدالت خواهی، ساده زیستی، پاکدستی، فساد ستیزی، مبارزه با فقر و تبعیض، مقابله با اشرافی گری و … معرفی می کنند. اصولگرایان همگی در این اصول مشترک هستند.
آنچه میان برخی طیف های اصولگرایی فاصله ایجاد کرده، تفاوت در برخی رویکردهای خرد و روش های دست یابی به اهداف انقلابی است؛ فاصله هایی بعضاً چنان عمیق که جمع کردن همه اصولگرایان زیر یک پرچم واحد را غیر ممکن می نمایاند.
نواصولگرایان و تاکید بر «جوانگرایی» و «مجلس نو»
نواصولگرایی را شاید بتوان تازه ترین انشقاق از جریان کلی راست سیاسی دانست که پایه های خود را روی انتقاد از سیاست ورزی های اصولگرایانه سنتی مبتنی کرده است. «محمدباقر قالیباف» عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام که در سال ۹۶ در نتیجه تصمیم تشکل جمعی اصولگرایان موسوم به «جمنا» به ناچار به نفع دیگر نامزد اصولگرا گود رقابت های انتخاباتی را ترک کرد، بعدها با انتقاد از کنشگری و سازوکار فراگیر درون جریانی، راه خود را از جریان متبوعش جدا کرد.
نواصولگرایی قالیباف را اگرچه نمی توان گفتمانی با هویت مستقل دانست و حتی بسیاری از اصولگرایان آن را به رسمیت نمی شناسند، ولی سعی کرده برای خود ادبیاتی متفاوت از دیگر اصولگرایان دست و پا کند. «مردم گرایی»، «جوانگرایی» و «مجلس نو» آرمان هایی است که قالیبافی ها این روزها از آن دم می زنند و برای تحققش راهکار ارایه می دهند.
قالیباف نحوه تصمیم سازی از بالا به پایین در اردوگاه اصولگرایی به ویژه در خصوص انتخابات را زیر سوال برده و می گوید باید سازوکاری در نظر بگیریم که مردم خود در روند تصمیم سازی دخیل باشند. معرفی سامانه ای برای ثبت نام جوانانی که خود یا دیگری را شایسته نمایندگی می دانند برای تشکیل مجلسی نو برای تحول در نظام مدیریتی کشور، فضای غالب اندیشه ای این روزهای نواصولگرایان را به تصویر می کشد.
جبهه پایداری و معمای «اصلح» و «صالح»
جبهه پایداری از دیگر گروه های اصولگرایی است که از دهه ۸۰ تا کنون سیاست ورزی اصولگرایان را از خود متاثر کرده است؛ طیفی که عملکردش در سال های اخیر روند واگرایی در میان اصولگرایان را تسریع کرد. شکل گیری جریان نواصولگرایی و فاصله گیری بیشتر اصولگرایان معتدل از جریان اصلی را می توان حاصل کنش های سیاسی جبهه پایداری دانست.
گزاره «اصلح» بودن که در انتخابات ریاست جمهوری ۹۶، قالیباف را کنار گذاشت، هنوز هم در ادبیات جبهه پایداری برجستگی دارد. آنها می گویند «باید از گزینه اصلح حمایت کنیم، حتی اگر گزینه اصلح را در میان اصلاح طلبان یافت کنیم». البته که این جمله به معنی حمایت از اصلاح طلبان نیست و تاکیدی است بر پایداری پایداری چی ها بر گزینه اصلحی که بزرگان این جریان معرفی می کنند. پایداری ها با همین منطق با ایده نامزد «صالح» در انتخابات مخالفند؛ نامزدی که از دید برخی دیگر از اصولگرایان هم شایسته است و هم از پتانسیل رای آوری برخوردار است.
دوگانه سازی پایداری همچنان ادامه دارد. این بار بر سر دو واژه «انقلابی» و «غیر انقلابی» مانور می دهند. از دید آنها اصولگرایان دوآتشه انقلابی هستند و اصلاح طلبان و اصولگرایان میانه رو غیر انقلابی. از این رویکرد، به نظر می رسد پایداری ها تسویه حساب را حتی در جریان اصولگرایی هم آغاز کرده و به عنوان نمونه از منظر آنها در مورد مذاکره با غرب و برجام می توان خلوص انقلابی بودنشان را تعیین کرد.
بهاری ها چه می گویند و چه می جویند؟
جریان بهار نزدیک به محمود احمدی نژاد را هم می توان از دیگر شقوق اصولگرایی تلقی کرد که مانند گذشته از تاکتیک هایی چون وعده ارایه «بدیلی متفاوت در عرصه سیاست» و انتقاد از وضع موجود برای جلب نظر جامعه استفاده می کند. جریان بهاری با انتقاد از وضع موجود و نحوه مدیریت کشور در دوره های پیشین و نیز دولت کنونی تلاش می کند خود را به عنوان راه سوم معرفی کند. موج سواری روی مطالبات و نارضایتی های عمومی، به صورت مقطعی کلیدواژه های متفاوتی را در این جبهه برجسته می کند. گفت و گوی چندی پیش احمدی نژاد با یک رسانه خارجی و حمایت از گفت و گو با رییس جمهوری آمریکا را می توان در همین چارچوب تفسیر کرد.
در همین ارتباط، این روزها کلیدواژه هایی چون «عدالت» و «مبازره با فقر و فساد و تبعیض» را می توان به وفور در این طیف سیاسی ردیابی کرد. رسانه های این جریان هم اغلب خطوط خبری خود را روی این مفاهیم تنظیم می کنند.
اصولگرایان میانه رو
طیف میانه روی اصولگرایی را می توان جمع ناپذیرترین گروه اصولگرایی با پایداری ها و بهاری ها دانست. مشی غوغاسالارانه پایداری ها با روش عقلانیت محور و معتدل میانه روها همخوانی ندارد.
«تعامل»، «گفت و گو»، «قانون مداری» از کلیدواژه های پرتکرار در این طیف است. «علی لاریجانی» به عنوان رهبر این جریان، نمونه ای عملی از باورمندی به اصولی است که از عقلانیت سیاسی پیروی می کند.
این طیف که در جریان انتخابات مجلس دهم با اصلاح طلبان ائتلاف کرد ، همراه ترین جریان با دولت در میان اصولگرایان است و در موارد بسیاری دغدغه های مشترکی با دولت دارد. همراهی با فراکسیون امید در بسیاری از موارد چون تصویب لوایح مرتبط با FATF و برجام، دغدغه های مشترکی را میان این دو جریان ایجاد کرد.
اصولگرایی امروز دیگر اصولگرایی منسجم و واحد دهه ۷۰ نیست. امروز طیف های مختلفی را می توان در این جریان یافت که هر یک بر اساس اهداف خود چیزی می جویند و به راهی متفاوت می روند. تلاش های این جریان برای پیشبرد سازوکار هماهنگ حزبی هم به خاطر همین اختلاف ها هنوز راه به جایی نبرده است.
اگرچه تحولات اخیر از نزدیکی جبهه پایداری به «شورای وحدت» نشان دارد، ولی در این صورت هم اصولگرایان تا دست یابی به وحدت فراگیر، راهی بس دشوار دارند و طیف های میانه رو می توانند با جدایی راه خود از مجموعه اصولگرایی، این جریان را با چالشی جدی مواجه سازند.