جمهوریت – دکتر مختار نوری دکتری علوم سیاسی با گرایش اندیشه سیاسی و مدیر گروه روندها و جریان های فکری در خاورمیانه در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه در مقاله ای در فصلنامه سیاست نامه شماره ۱۴ نگاشته راجع به انتقادات و دامنه وسیع سنت انتقادی نسبت به مدرنیته است. تا جایی که شناخت منازعات در باره مدرنیته او را به تدوین کتابی در این باره رهنمون کرده است. خلاصه مقاله منتشر شده در فصلنامه سیاستنامه در زیر از نظرتان می گذرد:
***
دامنۀ وسیع سنت انتقادی نسبت به مدرنیته و وجود طیف های فکری مختلف موید این موضوع است که احتجاجات در باب مدرنیته، هم برای زندگی بشری و هم برای حوزۀ اندیشه سیاسی، خطیر و حیاتی است. لذا بررسی و شناخت منازعاتی از این دست که بر سر معنا، ماهیت و صورت بندی سیاسی و اخلاقی مدرنیته پدید آمده است، نویسنده را به سمت نگارش اثر دیگری پیرامون مدرنیته رهنمون ساخته است. از این حیث، این کتاب، می خواهد این داستان فکری را بیان کند که چگونه مواجهۀ متفکران معاصر غربی با مدرنیته، از رویکرد سه وجهی «خروج»، «اعتراض» و «وفاداری» حکایت می کند. اندیشه های فوکو، لیوتار، اشتراوس، مک اینتایر، هابرماس و راولز، این رویکرد سه وجهی را نمایندگی می کنند. پسامدرنهایی چون فوکو و لیوتار و همفکران آنها به طور کلی از مدرنیته ناامید و مأیوس شده اند و در آثارشان سعی بلیغ نموده اند تا نظم دیگری را در قالب «وضعیت پست مدرن» جایگزین آن نمایند. این دسته از متفکران را باید منتقدانی دانست که به چیزی کمتر از عبور و خروج از مدرنیته، فراروایت ها، نهادها و ساختارهای اصلی آن رضایت نمی دهند.
البته در این اثر، دسته ای دیگر از متفکران معاصر را می توان نام برد که ضمن آسیب شناسی فکری و اخلاقی دنیای مدرن و فلسفۀ برآمده از آن در پی بازگشت به عصر قدیم و یونانی و احیای آن در دوران معاصر هستند. از جمله متفکرانی که شایستۀ نام معترضان به مدرنیته هستند می توان به لئو اشتراوس و السدیر مک اینتایر اشاره کرد. کتاب مک اینتایر با عنوان در پی فضیلت: مطالعه ای در نظریه اخلاق متنی پیچیده و پراستدلال در این زمینه است. محتوای فکر این قسم از اندیشمندان معاصر نشانگر این موضوع است که شاید عقب رفتن و بازگشت به گذشته، خود می تواند راهی برای جلو رفتن و امیدآفرینی باشد. این دسته از متفکران بر این باورند که احیا و به خاطر آوردن فلاسفۀ فضیلت مدار عصر قدیم می تواند قدرتِ خیال و شجاعت خلق زندگی بهتری را به ما معاصرانِ «بحران زیست» عطا کند. به سخن دیگر آنها از اندیشه های یونان باستان برای بحران زدایی از مدرنیته در دوره معاصر مایه می گذارند.
با وجود تمامی انتقادات موجود، نباید تیره وتار و بدبینانه به مدرنیته نگریست، این سخن وفاداران به مدرنیته است. آنها مدعی اند مدرنیته را نباید به طور کلی از معادلات فکری کنار گذاشت، چرا که امروزه مدرنیته و نظم سیاسی برآمده از آن تا حد زیادی در همۀ جای جهان از جوامع غربی تا غیرغربی به عنوان نظمی پرطرفدار و مطلوب مورد شناسایی قرار گرفته است. از این رو، برخی طرفداران و وفاداران به مدرنیته که خود از منتقدان اصلی دنیای مدرن و صورت بندی سیاسی و اخلاقی آن محسوب می شوند، در تلاش اند تا با آسیب شناسی از نظم مدرن همچنان به آن وفادار بمانند. از جمله وفاداران مطرح شده در این اثر می توان به یورگن هابرماس و جان راولز اشاره کرد. این دو متفکر ضمن انتقاد از مدرنیته و لیبرالیسم می کوشند با ابزارها و امکانات درونی گفتمان مدرن مانند عقلانیت، راه هایی برای حل و فصل معضلاتی چون آزادی و عدالت بگشایند.
به هر صورت، شش متفکر منتخب در این اثر طیفی از مواضع فلسفی، سیاسی و اخلاقی را مطرح و نمایندگی کرده اند و هر یک از آنها نسبتی با مدرنیته و صورت بندی فکری، سیاسی و اخلاقی آن برقرار می کنند تا اندیشۀ انتقادی در درون گفتمان مدرنیته بازسازی شود. نتایج بحث نشانگر آن است که ما نباید در مواجهه با مدرنیته صرفاً به قرائتی واحد یعنی قرائت پسامدرن متفکرانی چون فوکو، لیوتار و امثالهم برای غلبه بر معضلات آن بسنده کنیم، چرا که نظریات رقیب در اندیشۀ سیاسی و اخلاقی معاصر در مواجهۀ با ناخرسندی های مدرنیته راه ها و تقریرهای متفاوتی پیش روی ما می نهند و دریافتن این نوع راه ها به این موضوع بستگی دارد که ما با چه عینکی به جهان پیرامونمان و از جمله جهان مدرن بنگریم. چنین راه هایی ما را وامی دارد به امکان ها و انتخاب های متفاوت در مواجهه با عصر مدرن بیندیشیم و بکوشیم به جای تفسیر تک وجهی از مدرنیته به تفاسیر دیگر و استدلا ل های متعارضی از این پدیدار عظیم روی آوریم.
بیشتر بخوانید: