به گزارش جمهوریت ، زهرا نژادبهرام، عضو شورای شهر تهران در گفت و گو با آرمان ملی گفته است:
دولت دوم آقای روحانی نیز مثل دولت اول ایشان مورد حمایت اصلاحطلبان بود و این جریان در ائتلاف نانوشتهای وارد این پیوند شدند و از آقای روحانی حمایت کردند. آقای روحانی کاندیدای اصلاحطلبان نبود اما مورد حمایت آنها قرار گرفت و این جریان تمام کمپینهای امن خود را در سال ۹۲ و ۹۶ برای ایشان فعال کردند و در سال ۹۲ بهرغم اینکه اصلاحطلبان کاندیدا داشتند بر اساس ائتلاف و از روی مصلحتاندیشی کاندیدا از دور رقابت کنار رفت و آقای روحانی انتخاب شد. در سال ۹۶ اصلاحطلبان با صراحت وارد ائتلاف شدند و از کاندیداتوری آقای روحانی حمایت کردند و اینکه عملکرد آقای روحانی به پای اصلاحطلبان نوشته میشود مقوله ای نادیده گرفتنی نیست و قابل تامل و توجه بوده و باید این دو مقوله را از هم تفکیک کنیم. وقتی صحبت از ائتلاف به میان میآوریم، بهدلیل مسائل و مصلحت و دوراندیشی خود تصمیم میگیرید که از یک جریان سیاسی و یک گروه یا یک فرد خاص حمایت کنید. در ائتلاف ضمن اینکه مسئولیت دارید ولی مسئولیت شما مستقیم نیست. چون تصمیمگیریها و تصمیمسازیها در اختیار فردی است که مورد ائتلاف قرار گرفته و طبیعتا نمیتواند تمام اقدامات آقای روحانی در حوزه اصلاحطلبان تعریف شود. در مورد وزرا نیز وزرا یکپارچه اصلاحطلب نبودند این ائتلافی بود که اصلاحطلبان بهدلیل شرایط سیاسی آن را پذیرفتند و از طرف آقای روحانی نیز پذیرفته شد و اصلاحطلبان حمایت کردند. موضوع حمایت کردن فاصله زیادی با نمایندگی دارد در جریان شوراها اصلاحطلبی لیستها را نمایندگی میکرد. کسانی که در شرایط سیاسی هستند برای تایید اصلاحطلبان از این ظرفیت استفاده میکنند. اما در کل نمیتوان گفت تمام اقدامات آقای روحانی به اصلاحطلبان مربوط است نباید اینطور نگاه شود و ماجرا متفاوت از این است و به تفاوت نمایندگی و حامیگری بر میگردد اما باید در نظر داشت که دولت با مشکلات جدی در حوزه اقتصادی روبهرو شده است و این ضعف بهدلیل ارائه نکردن راهحلهای مناسب برای این موضوع ایجاد شده و ناکافیبودن بستههای تشویقی برای شرایط بحران و نداشتن دستورالعملی برای حل چالشهای اقتصاد و بحران در مسکن از مسائل جدی است. این اقدامات دولت تاثیرش بر افکار عمومی بسیار زیاد بوده و میتوان گفت اجتنابناپذیر قلمداد میشود. این نوع رویکردها بر اقبال مردم بر حمایت کنندگان دولت اثرگذار است.
شورای عالی اصلاحات با تغییراتی روبهرو شده است، شما نقش شورای عالی را برای ۱۴۰۰ چگونه میبینید؟
بعد از انتخابات با موفقیتی که شورای عالی اصلاحطلبی در انتخابات ۹۴ و ۹۶ کسب کرد و انصافا موفقیت خوبی برای جناح اصلاحطلب و کل کشور بود و چراغ امیدها را روشن کرد. جریان اصلاحطلبی شاید ناکامیهایی داشته باشد ولی این به معنای عدم حضور در عرصه سیاست نیست. شرکت در عرصه انتخابات الزامی برای تداوم حیات هر جریان سیاسی قلمداد میشود. شورای عالی اصلاحطلبان بهعنوان راهکاری برای تجمع آرا و همدلی بیشتر در درون این جریان شکل گرفت. علت این موضوع این بود که جریان اصلاحات، از یک طیف بسیار بزرگی برخوردار هستند و در این گروه دیدگاههای متفاوتی وجود دارد. چیزی که در این بین مهم به شمار میآید شورای عالی را میتوان یک موفقیت بزرگ و باعث افتخار به حساب آورد، چون این شورای عالی بود که توانست یک وحدت و انسجام واحد را بین تمام طیفهای اصلاحطلب ایجاد کند که در نوع خود یک موفقیت ستودنی به حساب میآید. اما در انتخابات ۱۴۰۰ با توجه به شرایط که در سپهر سیاسی کشور حاکم شده، شاید شورای عالی در ماهیت کنونی نتواند گام موثری برای همدلی و همراهی جریان سیاسی اصلاحطلب ایجاد کند و با این تفاسیر این شورا باید با ظاهر و شکل جدید در میدان حاضر شود. اما نکتهای که در این بین وجود دارد این است که این تغییر و روشی که به آن اشاره کردهام به معنای این نیست که در اصل و هدف این شورا تغییر ایجاد شود، بلکه کارکرد و عملکرد این شورا قطعا بر روال گذشته که همان انسجام و وحدت در درون جریان اصلاحات ایجاد کرده، استوار خواهد بود و این شورا با هر شکل و ظاهری که باشد، هدف و تمرکز خود را بر روی مشارکت حداکثری در انتخابات ۱۴۰۰ معطوف خواهد کرد، تا بتواند در این هماورد نقش تاثیرگذار و سازندهای در فرایند انتخابات ایفا نماید. نکته دیگر در مورد شورایعالی این است که هر جریان سیاسی بهدنبال کسب قدرت درصحنه اداره امور کشور است و برای تحقق آن از تمام ابزارهایی که در چارچوب قانون تعریف شده بهره میگیرد و میتوان گفت شورای عالی تدبیری نواندیشانه در نوع خود به شمار میرفت. اما نباید از این موضوع غافل بود که این شورا بهدلیل پتانسیلی که در درون آن وجود داشت میتوانست با هم اندیشی در بین اعضا ظرفیتهای آن ارتقا یابد. این امر مهم زمانی به خود جامه عمل میپوشاند که اعضای حاضر در این شورا با همدلی و همفکر بیشتر این شورا را ارتقا میدادند و از تمام ظرفیت موجود در آن استفاده کرده و نقاط قوت موجود تقویت شود و نقاط ضعف برطرف شود. بهنظر من در مقطعی هستیم که شورای عالی پوستاندازی میکند و به مقطع جدیدی وارد میشود و به ضرورتهای خودش برمیگردد و تحول اساسی در ساختار شورای عالی بهوجود میآید. بهنظر میرسد جریان اصلاحطلبی در نوآوری میتواند بهعنوان شاخصهای توسعه سیاسی در ایران مطرح شود و این باعث تحولی در عرصه توسعه سیاسی ایران باشد و طیفی از جریانها و گروهها مختلفی که با فاصلههای زیاد و کم به اصلاحطلبی متصل هستند در قالب یک لباس واحد به حرکت دربیاورد و منجر به موفقیتهایی شود و در نهایت بهنظر میرسد این پوستاندازی موثر است و به نفع توسعه سیاسی ایران از آن بهره برد. توسعه سیاسی در کشور بدون جریان اصلاحطلبی نمیتواند به تحول برسد. این جریان نشان داده که همواره در بهوجود آمدن سکانسها و فضاهایی که میتوانند منجر به توسعه سیاسی شود و نوع جدیدی برای ارتباطات سیاسی در درون کشور برای کنشگران سیاسی و جامعه و شهروندان پیشگام باشد. من یقین دارم در ۱۴۰۰ ما با رویکرد جدیدی در شورای عالی روبهرو خواهیم شد که شاید متفاوتتر از ۹۴ و ۹۶ باشد. این تغییر رویکرد باعث خواهد شد که کارکرد این شورا در راستای تقویت روحیه امید و نشاط سیاسی در درون جامعه، بهخصوص با توجه به بحرانهای عدیدهای که در کشور بهوقوع پیوسته که یکی از آنها را میتوان بحران جهانی کووید ۱۹ ایجاد کرده موثرتر باشد.
چه عواملی باعث شد که عدم مشارکت مردم در انتخابات ۹۸ رقم بخورد؟
در رابطه با ناکامی در انتخابات ۹۸ رفتار دولت یقینا موثر بوده اما از آن مهمتر نبود نمایندگان اصلاحطلب در رقابت مجلس بود که عرصه سیاسی را برای مشارکت کاهش داد. متاسفانه یکی از عوامل کم شدن مشارکت مردم این موضوعها بود. باید به این موضوع اعتراف کنیم که در سال ۹۸ با توجه به ادوار گذشته کمترین مشارکت مردم را در ایران شاهد بودیم. مجموعه این عوامل ضرورت سازماندهی مجدد از سوی اصلاحطلبان را در این زمینه طلب میکند. ارتقای مشارکت و کاهش هزینهها و دوم حضور در صحنه رقابت با قدرت که این الزام هر جریان سیاسی است. مطالبهگران بسیاری در جبهه اصلاحطلبان در انتظار هستند تا تصمیمگیریهای مبتنی بر حضور را در این جریان سیاسی مشاهده کنند و شهروندان بسیاری در انتظار ارائه راهحلهای موثر برای کاهش مشکلات و مدیریت مسائل مبتلابه هستند که اقبالشان به اصلاح بسیار است. امید آینده در گرو مشارکت فعال و جستوجوی روش اقدام و ارایه راهکار موثر برای مشکلات اقتصادی کشور است که اگر اصلاحطلبان به آن توجه نکنند احتمال زیاد قادر به رقابت در۱۴۰۰ نخواهند بود.
برخی از صاحبنظران معتقدند انتخابات پیشروی ریاستجمهوری آمریکا در شکلگیری و آرایش نهائی کاندیداهای ۱۴۰۰ نقش دارد، آیا میتوان گفت که انتخابات نوامبر بر خرداد تاثیرگذار است؟
گفته میشود اگر پروانهای در قطب جنوب بالهای خود را به هم بزند آثار آن در قطب شمال هم حس میشود. جهان مجموعهای به هم پیوسته است و نمیتوان گفت نتایج انتخابات ۲۰۲۰ ریاست جمهوری ایالاتمتحده بر جریانهای سیاسی داخل کشور تاثیرگذار نیست ولی اثربخشی مقولهای دیگر است و دامنه وسیعی دارد. اگر بخواهیم انتخابات نوامبر آمریکا را اثربخش تعریف کنیم چون فضای سیاسی کشور ما بیشتر متمایل بر این است که راههای برون رفت را داخلی جستوجو کند ضمن اینکه نیازهای خارجی خود را نیز تشخیص می دهد ولی در چارچوب هدفگذاریهای داخلی این سیاستها را تعریف میکند و مولفههای ثابتی در درون کشور داریم که حرکتهای سیاسی بر آن اساس شکل میگیرند. هر جریانی که میخواهد در ۱۴۰۰ کاندیداهای خود را معرفی کند باید با در نظر گرفتن موارد ثابتی که در سیاست داخلی و خارجی کشور وجود دارد. کاندیدای مورد نظر خود را انتخاب کند. یقینا نیروهایی که انتخاب میشوند باید نسبت به مسائل خاصی در کشور اعلام نظر کنند. بهعنوان نمونه در خصوص کنترل و مهار بیماری کووید ۱۹ باید مدیریت بحران را بدانند. همچنین در مورد سند بینالمللی برجام که ایران یکی از شرکای این سند است و حتما باید نسبت به برجام اعلام مواضع داشته باشند. همانطور که در آمریکا نیز دو کاندید بهطور مشخص در مورد برجام نظر دادهاند.
شورای شهر تهران برخلاف مجلس دهم و لیست امید که در مجلس ارائه شد از بافت یکسان جریان اصلاحات تشکیل شده، عملکرد و تفاوت این شورا را نسبت به شورا شهر قبلی چگونه است؟
در ارتباط با شورا من قصد مقایسه این شورا با شورای قبل را ندارم و بهنظر من نهادها و مردم باید این کار را انجام بدهند ولی من می توانم شاخصهایی را از شورای کنونی برشمارم که بهنظر من در عملیاتی کردن شاخصهایش پیشگام بوده است. ارتقای مدیریت شورا از ابتدا مورد توجه شورای پنجم بود. چون شورایی که با رای مستقیم مردم انتخاب شده نسبت به دستگاههای اجرائی باید توازن جایگاه خود را حفظ میکرد و این مقام سنگین را ارتقا میداد. شورای پنجم توانست این کار را بهویژه در مورد شهردار انجام دهد. امروز شورا از جایگاهی اثرگذار برخوردار است. ویژگی دوم پایبندی شورای پنجم به رای مردم است. شورای پنجم مرتب پاسخگوی سوالات جامعه بود. این مطالبه اجتماعی به سمت شورا سرازیر شد و شورا تبدیل به مرجعیت و مأمن و محلی برای دریافت مطالبات مردم بود. موضوع شفافیت در شورای پنجم مورد توجه است. در این راستا اقدام عملی که رخ داد این بود که در نخستین گام، تمام جلسات شورا علنی برگزار شد و شورا حتی یک جلسه غیرعلنی نداشت و این نکته بسیار مهمی بود که شورا آغاز کرد و به تمام لایههای شهرداری تسری داد و با ایجاد سامانههای مختلف مقوله شفافیت را گام به گام تقویت کرد، چراکه اعتقاد داشت شفافیت ظرفیت پاسخگویی را فراهم میکند. افرادی که در شورای پنجم کار میکنند مجموعهای از تجارب ملی هستند از استاندار تا نماینده مجلس و شهردار منطقه و شهردار اسبق تهران تا استاد دانشگاه و فعال اجتماعی و مجموعهای از تجارب و سرمایههای کشور در نوع خود به حساب میآید که در کنار هم قرار گرفتهاند و ظرفیتی ویژه برای مدیریت شهری فراهم کردند که توانسته است با توجه به ظرفیتهای خود حرکتهای مثبتی انجام بدهد. دو سیل بزرگ و دو ضایعه بزرگ از سر شهر تهران عبور کرد. دو زلزله داشتیم که اگرچه خسارتی نداشت ولی دغدغههایی ایجاد کرد و بر روند مدیریت شهری تاثیر گذاشت. متاسفانه به دلایل سیاسی سه شهردار داشتیم و این مدیریت شورای پنجم بود که از نظر کیفیت خدمات ارائه شده به شهروندان اگر افزایشی ایجاد نشد شاهد تنزل نیز نبودیم. این شورا تعامل ویژهای با دولت داشت. حضور شهردار تهران در هیات دولت ظرفیت خوبی بود که ناشی از تعامل شورای شهر است. از همه مهمتر شورای شهر جایگاه تهران را بهعنوان پایتخت مداوما گوشزد میکند. اینکه هزینههای پایتخت متفاوت از یک کلان شهر است و دولت باید مرتبا به این موضوع توجه کند. اما لازم میدانم موضوعی را در خصوص شورای پنجم اضافه کنم، بنده به عنوان یکی از اعضا در خصوص شورا بسیار صحبت کردم لازم است مقوله شفافیت بیشتر تبیین شود و باید گفت که شورای پنجم در عرصه سیاسی به شدت ارتقا یافته شورای تهران شورایی است که هم مورد اقبال مردم در ارائه مطالبات همه جانبه به اقتصاد و اجتماع و شهر و… است و هم با حضور موثر در بزنگاههای حساس نقشی موثر در عرصه سیاسی کشور ایفا نموده است. معادلات سیاسی امروز کشور با درک جایگاه واقعی شورای شهر تهران تفاوتهای جدی داشته که میتواند در آینده نهاد شورا نقش موثری ایفا کند.
چندی پیش ما شاهد بودیم که در دیوان محاسبات رئیس جدید معرفی شد، این اتفاق در حالی رخ داد که شائبههایی در مورد این شخص مطرح میشود، چگونه شخصی بر مسند قضاوت قرار میگیرد که خود روزی در معرض اتهام بوده است؟
در مورد دیوان محاسبات باید مراجع ذیصلاح در خصوص اتهامات وارده به رئیس دیوان محاسبات اعلام نظر کنند. وگرنه این سوال همواره در اذهان عمومی باقی خواهد ماند که چرا به این همه اتهام پاسخی داده نشد؟ اگر اتهامات باطل است باید ادله آن ارائه شود و اگر وارد است نیز به همین روال ادامه پیدا کند. با توجه به تغییراتی که در سیستم قضائی ما حادث شده قطعا آقای رئیسی در این خصوص پاسخگو خواهند بود و این پاسخ را از افکار عمومی دریغ نخواهند کرد. بهنظر من حضور ایشان در انتخابات ریاست جمهوری ظرفیت بزرگی فراهم کرد زیرا کسانی که در معرض دید افکار عمومی قرار میگیرند معمولا نسبت به افکار عمومی حساس هستند و سعی می کنند پاسخگوی مطالبات افکار عمومی باشند.