مصطفی صادقی در نامه نیوز نوشت: اگر در انتخابات سال۹۲ بسیاری از اصولگرایان بر سعید جلیلی خرده میگرفتند که با ورودش به انتخابات ریاستجمهوری معادلات این رقابت ازپیشبرده اصولگرایان را بر هم زده و موجب پیروزی حسن روحانی شده است اما امروز، هم اصولگرایان و هم اصلاحطلبان با یک سعید جلیلی بسیار متفاوت مواجهاند. سعید جلیلی تغییر کرده است؛ مانند سید ابراهیم رئیسی که اصلا شبیه رئیسی روزهای داغ انتخابات۹۶ نیست. امروز سعید جلیلی سیاست را بسی باحوصله دنبال میکند. او یا در خیابان پاستور و در همسایگی حسن روحانی جلسات دولتسایهاش را برگزار میکند یا آرام و با خونسردی خاص خودش چمدان همیشه آماده اش را برداشته و از این شهر به آن شهر سفر میکند تا هم ببیند و هم حرف بزند. او اینروزها هرچه میکوشد برای رسانهها حرف نزند، تلاش میکند حرفهایش را سینهبهسینه و نه در متن و در مرکز که در حاشیه منتقل کند؛ کاری سخت و البته متفاوت.
در زمانهای که سیاستمردان ما عادت کردهاند رأی خود را از موضع بالا و از بستر تحولات علوم سیاسی و حاکمیتی جلب کنند، او تیزهوشانه متوجه شده که شرایط تغییر کرده و در آخرین سال های دهه نود ، این جامعهشناسی است که حرف اول را خواهد زد؛ به یک معنا در پایان دهه۹۰ جامعهشناسی بر علوم سیاسی پیشی گرفته و دقیقا در همین بستر است که علی لاریجانی ناگهان چهارگوشه سیاست را بوسیده و حتی برخی اصلاحطلبان از همین حالا و از پیش خود را بازنده انتخابات میدانند. اگرچه که افرادی مانند محمد قوچانی معتقدند که چنانچه بزرگان اصلاحات و شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان چنین نمیکردند که کردهاند آن وقت وضعیت اصلاحطلبان به گونهای دیگر بود، واقعیت اما این است که همانگونه که افراد دیگری از صاحبنظران اصلاحطلب میگویند مسئله امروز اصلاحات نه محمدرضا عارف و سید محمد خاتمی که سرمایه اجتماعی است. مگر یادمان رفته که فردای پیروزی مجدد حسن روحانی در انتخابات ریاستجمهوری خیلیها نگاهشان به علی لاریجانی دوخته شد و قبایی که از حسن روحانی بنا بود بر جا بماند را برازنده او میدانستند؟ مگر نمیگفتند پروژه راست میانه را که میراث مرحوم اکبر هاشمی رفسنجانی بود، علی لاریجانی به ارث خواهد برد و اوست که از ۱۴۰۰ میداندار قدرت رسمیِ اجراییِ کشور خواهد بود. اما وقتی علی لاریجانی با تبسم خاصی حمایتش را از ممنوعیت نمایندگی بیش از سهدوره اعلام کرد، میشد حدس زد او که هم محافظهکار است و هم هوشمند، تصمیم نهاییاش را گرفته است. آن مصوبه البته به تأیید نهایی نرسید اما وقتی فرد شماره یک او یعنی کاظم جلالی اعلام کرد که سفیر ایران در روسیه خواهد شد دیگر شکی نماند که لاریجانی «بمانِ عرصه سیاست» نخواهد بود. همه این ها یک حرف دارد ؛ لاریجانی چرخش داستان را به خوبی فهمیده بود.
القصه…
سعید جلیلی میتوانست نامزد مجلس باشد. او قطعا از مشهد رأی خوبی هم میآورد. آن هم درست در شرایطی که رصدگران و تحلیلگران مسائل سیاسی هم اکثرا به این جمعبندی رسیدهاند این پارلمان مجلس پایداریهاست. او حتی میتوانست در عصر دوری لاریجانی گزینهای پرشانس برای ریاست مجلس باشد. تا آخرین ساعات ثبتنام حتی گمانههایی برای حضور او وجود داشت اما او نیامد. معمای بزرگی است؛ چرا سعید جلیلی نخواست پارلمانتاریست شود؟ چرا نخواست سیاست را از مجلس دنبال کند؟ به نظر میتوان چند گزاره برای حل این مسئله پیدا کرد.
۱٫آیا سعید جلیلی تمایل دارد که تابلوی جریان پایداری در عرصه سیاست باشد؟ نشانههایی وجود دارد از اینکه او نخواسته ژنرال این جریان سیاسی در کشور باشد. او ششسال تلاش کرده که نمایه دیگری از خود به نمایش بگذارد اگرچه که حتما در سطوح مختلفی با گفتمان این جریان همسویی داشته است اما هرچه هست گویا او نخواسته رئیسمجلس پایداریها باشد.
۲٫ماجرا به همینجا هم ختم نمیشود او با هوشمندی چرخشهای این روزهای سیاست را که از پیدا و پنهان ایجاد شده، دریافته است اما این راه هم فهمیده که این میوه هنوز کال است و به قول حسین شریعتمداری این خانهتکانی هنوز تمام نشده است. جلیلی ایستاده تا زمان طلوعش برسد و میداند که باید صبر کند.
۳٫محمدباقر قالیباف قطعا رقیبی جدی برای او در انتخابات ۱۴۰۰ میتوانست باشد او صبر کرد تا عرصه برای قالیباف در انتخابات مجلس باز و سهل شود که شاید ریاست قالیباف بر مجلس جدید موجب شود که قالیباف نیز مانند سید ابراهیم رئیسی به ریاست یک قوه رسیده تا میدان برای خودش از همیشه بازتر باشد.
۴٫اصلاحطلبانِ خسته و تنهای این روزها به نظر چندان رمقی هم برای انتخابات۱۴۰۰ نخواهند داشت. اگر امروز در شمارش نامزدهای آنها در انتخابات مجلس به زحمت افتادهایم و اگر برایمان سخت است حتی بگوییم کدامشان میتوانند سرلیست شوند، آنهم در زمانهای که افرادی از آنان که شهرت سیاسی هم دارند و میگویند شاید فهرست ندهیم، حتما کار سختتری خواهد بود پیداکردن فردی از میان آنها که اقبالی برای رئیسجمهورشدن در سال۱۴۰۰ داشته باشد.
۵٫سعید جلیلی تغییر کرده است، مانند ابراهیم رئیسی. آنها اقبال پیدا خواهند کرد؛ نه به دلیل پوپولیست شدنشان؛ آنها جامعهشناسی این روزهای ایران را خوب فراگرفتهاند.
الله اعلم.