تاریخ : جمعه, ۲ آذر , ۱۴۰۳ Friday, 22 November , 2024
11

پیامبر اسلام گربه‌ها را دوست می‌داشت

  • کد خبر : 196412
  • 07 تیر 1402 - 18:36
پیامبر اسلام گربه‌ها را دوست می‌داشت
گربۀ پيامبر اسلام "معزه" نام داشت. امير مومنان روايت كرده است: پيامبر وضو می‌گرفت كه گربه‌ای نزد او آمد. پيامبر دانست آن حيوان تشنه است. ظرف آب را به سوي او برد و گربه از آب نوشيد سپس پيامبر از همان آب وضو گرفت.
جمهوریت-گربۀ پیامبر اسلام “معزه” نام داشت. امیر مومنان روایت کرده است: پیامبر وضو می‌گرفت که گربه‌ای نزد او آمد. پیامبر دانست آن حیوان تشنه است. ظرف آب را به سوی او برد و گربه از آب نوشید سپس پیامبر از همان آب وضو گرفت.

به گزارش  عصر ایران، شیرو کیانی – «قلندران چهارپا» کتابی است که رد پای گربه‌ها را در شعر، داستان، نقاشی، سیاست، مذهب، طب، سینما و علم دنبال کرده است. فریده حسن‌زاده،‌ کتاب را برای گربۀ از دست رفته‌اش نوشته است. ناشر کتاب “نشر نو” است.

کتاب در واقع جست‌وجویی است در سروده‌های شاعران، آثار نویسندگان، خلوت نقاشان، سیاست سیاستمداران، آرای شخصیت‌های مذهبی، علم پزشکی، حرفۀ پرستاری، هنر هفتم و خلوت دانشمندان به قصد یافتن ردپای گربه‌ها.

در مقدمۀ کتاب، روایتی قدیمی از خلقت گربه آمده است که می‌گوید وقتی خدا دنیا را آفرید، به هر حیوانی خصلت مثبتی عطا کرد. به فیل و خرس قدرت، به خرگوش و آهو چالاکی، به روباه زیرکی، به میمون هوش، به سگ وفاداری و… گربه در انتهای صف ایستاد و چون چیزی نصیبش نشده بود، خداوند گفت من قادر مطلقم، هر چه می‌خواهی طلب کن. گربه هم گفت: «پس کمی از همۀ آنچه به همۀ حیوانات بخشیده‌ای به من مرحمت کن.» و خدا را ذکاوت گربه خوش آمد و خواسته‌اش را اجابت کرد اما «نقاب فروتنی را از چهرۀ گربه برکشید و محرومش کرد برای همیشه از تظاهر به تواضع!»

روایت گینس از خلقت گربه هم بدین قرار است که خدا سگ را به مثابه همدمی هماره وفادار، برای آدم آفرید تا آدم از تنهایی درآید و چنانکه هست، مقبول و محبوب سگ باشد. اما آدمی مغرور شد و فرشتگان به اعتراض برخاستند که آدمی دیگر خدا را بنده نیست و خدا گربه را آفرید. و گربه مطیع آدم نشد. و آن‌گاه که آدم در چشمان گربه می‌نگریست درمی‌یافت که دیگر اشرف مخلوقات نیست و به این‌سان «آدم فروتنی آموخت و خدا خرسند گشت و آدم متعالی شد و سگ راضی گشت. گربه اما همچنان در پی راه و روش خود بود بی‌آنکه برای کسی تره خرد کند.»

 

خلقت گربه در تاریخ بلعمی هم حکایت جالبی دارد. به روایت بلعمی، در کشتی نوح موش‌ها فراوان شدند و به جان آذوقۀ کشتی افتادند و با جویدن چوب‌ها، کشتی را در خطر غرق شدن قرار دادند. هم از این رو، نوح از خدا چاره‌ای طلبید و خدا هم نوح را بفرمود: دستی بر سر شیر بکش. و نوح چنین کرد و شیر به عطسه افتاد و از دهانش گربه‌ای بیرون جهید!

در مقدمۀ کتاب این توصیف مشهور هم آمده است که سگ اهل توجه به آدم است و گربه اهل بی‌توجهی. بر این اساس بسیاری معتقدند سگ عاشق‌صفت است و گربه معشوق‌‌صفت؛ پس سگ بیشتر به مرد شباهت دارد و گربه بیشتر به زن.

با چنین تشبیهی، امتیازی مثبت نصیب مرد می‌شود و امتیازی منفی از آن زن. نه که این تشبیه نادرست باشد، اما تام و تمام نیست؛ چراکه وفاداری زنان به ‌مراتب بیش از مردان است و سگ به وفایش شهره است و گربه به بی‌وفایی‌اش. بنابراین مردان هم به یکی از عمیق‌ترین صفات منفی گربه، آراسته‌اند! در وفا ورزیدن به‌سان سگ، کارنامۀ زن به‌ مراتب مقبول‌تر از کارنامۀ مرد است!

 

باری، نویسندۀ کتاب با نوشتاری دلنشین و پرداختی جذاب و خواندنی، رد گربه‌ها را در زندگی و نظر و اثر بسیاری از بزرگان تاریخ دنبال کرده است. مثلا موسولینی و هیتلر هر دو از گربه‌ها بیزار بودند. موسولینی در مصاحبه‌ای با روزنامه‌نگاری آمریکایی نفرت خود را از گربه‌ها بر آفتاب افکند و بر سیاهۀ سیئاتش افزود.

هیتلر نیز مثل سگ از گربه‌ها می‌ترسید! فریده حسن‌زاده می‌نویسد: «در سال ۲۰۰۶ پسر موسولینی… مدعی شد که پدرش از گربه‌ها بیزار نبود و آن‌ها را آزار   نمی‌داد و حتی آن‌ها در خانه گربه‌ای ایرانی را نگهداری می‌کردند.»

اما روزنامه‌نگاری ایتالیایی در پاسخ به این ادعا نوشت: «جعل یک گربۀ ایرانی برای اعتبار بخشیدن به شخصیت موسولینی، ساده‌لوحانه‌ترین کار برای نادیده‌گرفتن خون میلیون‌ها انسان است… شعار موسولینی این بود: “باید در دستان‌مان بمب، در دهان‌مان دشنه و در قلب‌مان نفرتی ابدی نگاه داریم.” چگونه می‌توان باور کرد مردی که چنین اعتقادات ویرانگری دارد، قادر به دوست داشتن گربه‌ها باشد؟

 

البته این روزنامه‌نگار ایتالیایی آدم خامی بوده؛ چون تصور می‌کرده آدم‌ها یا “خوب”اند یا “بد”. در حالی که آدمیزاد پیچیده‌تر از این حرف‌هاست. مثلا لنین که حداقل ۵۰۰ هزار نفر در حکومتش اعدام یا ترور شدند و سیاست اقتصادی کمونیستی‌اش دست کم ۵ میلیون نفر را به کام مرگ فرستاد، به شدت دوستدار گربه‌ها بود. عکس‌های زیادی هم از لنین هست که گربه‌ای را در آغوش دارد. بنابراین یک جنایتکار بیرحم هم ممکن است گربه‌دوست باشد و همین کافی است تا برایش طلب آمرزش کنیم!

چارلی چاپلین هم جزو عاشقان گربه بود. فریده حسن‌زاده معتقد است «چاپلین چشم‌هایش را طوری گریم می‌کرد که حالت نگاه گربه را تداعی کند: نافذ و مرموز؛ در عین حال بسیار معصوم. نیز حرکات و حالات چاپلین همان فرزی و چابکی بی‌مانند گربه را دارد.»

روزی که چاپلین درگذشت، گربه‌اش مثل اکثر اوقات بر سینه‌اش نشسته بود و هیچ کس نمی‌توانست او را از سینۀ چاپلین جدا کند. چاپلین گفته است: آنکه حیوانات را سیر می‌کند روح خود را سیراب می‌کند.

 

آلبرت اینشتین یکی از شرط‌هایش برای ادامه‌دادن زندگی با همسرش این بود که وقتی مشغول کار علمی است زنش به هیچ وجه نباید با او صحبت کند. با این حال در حین کار همیشه چند گربۀ کوچک و بزرگ در دفترش حضور داشتند و اینشتین با شور و شوق مراقب آن‌ها بود.

 

کتب سهل و خواندنی فریده حسن‌زاده ما را با نظر و کشش مثبت یا منفی ۸۲ شخصیت برجستۀ تاریخ ایران و جهان نسبت به گربه‌ها آشنا می‌سازد. مثلا ناصرالدین شاه خودمان به گربه‌اش لقب ببری‌خان داده بود و برای او پیشکار مخصوص و مواجب ماهیانه مقرر کرده بود و وقتی درباریان و زنان حرم خواسته‌ای داشتند روی کاغذ می‌نوشتند و به گردن ببری‌خان می‌آویختند. شاه شهید نیز عریضه‌های آویخته به گردن ببری‌خان را هیچ‌گاه بی‌پاسخ نمی‌گذاشت.

کتاب «قلندران چهارپا» از این حیث مفید است که در جامعۀ ما، فرهنگ حمایت از حیوانات چندان نهادینه نشده. این که سهل است، کلی گربه‌آزار هم داریم. با این حال گربه‌آزارها روز به روز کارشان سخت‌تر می‌شود؛ چراکه فرهنگ حمایت از حیوانات، به رغم اینکه در آغاز راه است، سرعت رشد بالایی دارد.

 

این کتاب از این حیث هم مفید است که به افراد مذهبی اطلاع می‌دهد که پیامبر اسلام با گربه‌ها مهربان بود. بسیاری از این افراد، برای اینکه مبادا موی گربه به بدن یا لباسشان بچسبد، با نوعی نامهربانی آشکار و عمیق، از کنار گربه‌ای که گوشۀ خیابان افتاده و به کمک ما آدم‌ها نیاز دارد، عبور می‌کنند.

شرح مهربانی پیامبر گرامی اسلام با گربه‌ها از دیگر بخش‌های جالب کتاب است. گربۀ پیامبر اسلام “معزه” نام داشت. «یک بار وقتی اذان گفته شد و حضرت محمد به سوی عبایش رفت تا آن را بپوشد و نماز بگزارد، دید معزه بر یکی از آستین‌های عبایش به خواب رفته است. پیامبر گربه را بیدار نکرد بلکه آستین را جدا کرد و بقیۀ عبا را برداشت تا گربه به خواب ادامه دهد… امیر مومنان نیز روایت کرده است: پیامبر وضو می‌گرفت که گربه‌ای نزد او آمد. پیامبر دانست آن حیوان تشنه است. ظرف آب را به سوی او برد و گربه از آب نوشید سپس پیامبر از همان آب وضو گرفت.»

جالب است که مرحوم مطهری هم دوستدار گربه‌ها بود و در احوالش نوشته‌اند معمولا به اطرافیانش سفارش می‌کرد غذا دادن به گربه‌ای که نزدیک محل کار یا سکونتش بود، از یادشان نرود.

در نگرش اسلامی، این جمله معروف است که “گربه از اهل خانه است.” بنابراین معلوم نیست چرا اقشار سنتی‌تر جامعۀ ما، چنانکه باید با گربه‌ها مهربان نیستند و تاکید دارند که “خانه جای گربه نیست”.

 

در اثبات گربه‌دوستی پیامبر گرامی اسلام، ذکر این حدیث هم مناسبت دارد: دَخَلَتِ اِمْرَأَهٌ اَلنَّارَ فِی هِرَّهٍ رَبَطَتْهَا فَلَمْ تُطْعِمْهَا وَ لَمْ تَدَعْهَا تَأْکُلُ مِنْ خِشَاشِ اَلْأَرْضِ.

یا در حدیثی دیگر، پیامبر فرموده است: دَخَلَتِ اِمْرَأَهٌ اَلنَّارَ فِی هِرَّهٍ حبستها: «زنی به جهنم رفت، چون گربه‌ای را حبس کرده بود.» همین طور بی‌دلیل گربۀ بیچاره را در اتاقی زندانی کرده بود.

در کتاب وسائل‌الشیعه نیز روایت داریم که وقتی رسول‌الله را به عرش بردند حضرت دیدند زن مومنه‌ای در جهنم است. فرمودند: جبرئیل! چرا این زن در جهنم است؟ جبرئیل عرض کرد: لهره حبستها ثم ماتت: به خاطر گربه‌ای که این زن او را حبس کرده بود و در همان حال مُرد.

بیشتر بخوانید:

لینک کوتاه : https://jomhouriat.ir/?p=196412

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰