تاریخ : شنبه, ۷ مهر , ۱۴۰۳ Saturday, 28 September , 2024
13

ناگهان سلفى فرهادمیرزا، سلین دیون و رامبد جوان

  • کد خبر : 78957
  • 26 خرداد 1398 - 22:47
ناگهان سلفى فرهادمیرزا، سلین دیون و رامبد جوان

به گزارش جمهوریت ; فریدون صدیقى در یادداشتی با عنوان “ناگهان سلفى فرهادمیرزا، سلین دیون و رامبد جوان” در روزنامه‌ی شرق نوشت: قاعده؛ هرکسى در هر مقام و شرایطى راهى را انتخاب مى‌کند که با کمترین زیان و مقاومت روبه‌رو شود و بدیهى است که انتخاب‌ها پس از سنجش و قضاوت صورت مى‌گیرد. آیا رامبد […]

به گزارش جمهوریت ;

فریدون صدیقى در یادداشتی با عنوان “ناگهان سلفى فرهادمیرزا، سلین دیون و رامبد جوان” در روزنامه‌ی شرق نوشت:

قاعده؛ هرکسى در هر مقام و شرایطى راهى را انتخاب مى‌کند که با کمترین زیان و مقاومت روبه‌رو شود و بدیهى است که انتخاب‌ها پس از سنجش و قضاوت صورت مى‌گیرد. آیا رامبد جوان این را نمى‌دانست که با همسرش در رخسارى نو در سرزمین شمالى در رفت‌وآمد بود؟ یعنى او از قدرت مهندسى افکار عمومى توسط رسانه‌ها که خود برآمده از آن است بى‌خبر یا غافل بود؟ به ‌نظر مى‌رسد چنین نباشد؛ این را آقاى شهاب حسینى و اصغر فرهادى سفرکرده هم مى‌دانند. آقاى جوان قریب به ۲۵ سال است که یکى از شخصیت‌هاى رسانه‌های تصویری، به‌ویژه تلویزیون است؛ یعنى مى‌داند یا باید بداند یکى از مهم‌ترین کارکردهاى رسانه در همه مدیاها بزرگ‌کردن یا کوچک‌کردن هرکسى یا هرچیزى است. آقاى جوان تا همین دیروز از این بزرگى ـ‌‌شهرت، اعتبار و ثروت‌ـ بهره‌ها برده است، چون او در به‌تماشاگذاشتن خود، موجب قضاوت و سپس انتخاب میلیون‌ها بیننده شد که تا همین دیروزها انتخابى مثبت و ارزشمند بوده است.

نکته؛ قضاوت و انتخاب البته همیشه مثبت نیست، اما اگر بود نتیجه تداوم مجموعه تلویزیونى خندوانه، دورهمى و حالا خورشید و… مى‌شود، مگر غیر از این است آقاى مهران مدیرى و رضا رشیدپور؟
نتیجه این نکته؛ آقاى جوان و دوستانى مانند او باید بدانند وقتى شهرت، ثروت و محبوبیت را مدیون افکار عمومى هستند، چون به آنان فرصت خودنمایى (یا هنرنمایى) داده است تا همچنان ستاره باقى بمانند، انتظار واکنش از نوع دیگر (کوچک‌سازى و تحقیر) را هم داشته باشند. ذات رسانه در هر مدیایى خرد و بزرگ‌ کردن شخص یا چیزى هم هست.

قاعده؛ فرهنگ جامعه را اعضاى همان جامعه تولید، فراگرفته و فراگیر مى‌کنند؛ فرهنگ شیوه تفکر، عمل و احساس مردمان همان جامعه است. بر این پایه چهره‌ها و حتى سلبریتى‌هاى یک‌شبه و تازه‌به‌دوران‌رسیده که عمرشان کوتاه‌تر از یک فصل است، همواره در مظان قضاوت هستند؛ مثل ورزشکاران، سیاست‌مداران، خوانندگان، موزیسین‌ها، سینماگران، نقاشان، شعرا، نویسندگان، وکلا، وزرا، حتى روزنامه‌نگاران چون آقاى غزل هوشنگ ابتهاج (سایه)، غزل او از همیشه‌ها محمدرضا شجریان، تافته جدا‌بافته تئاتر و سینما، بهرام بیضایى، اسطوره ادبیات داستانى، محمود دولت‌آبادى، نقاش، نویسنده و منتقد درجه‌یک، آیدین آغداشلو، سیاست‌نویس خوش‌مشرب، صادق زیباکلام، سیاست‌مدار همه فصول، جواد ظریف، معتبرترین ورزشکار، على دایى و عادل فردوسى‌پور که پدیده‌ای بى‌مثال و دوست‌داشتنى است.

سؤال؛ آیا کسى فرهادمیرزا صادق سنندجى را تاکنون قضاوت کرده است، عکسى سلفى از او در کانادا در حال خوردن نوشابه گرفته است؟ پاسخ روشن است، خیر! چرا، چون چنین شخصى وجود ندارد و اگر احتمالا وجود دارد، کسى کارى به کارش ندارد، چون از عنصر شهرت خوب یا بد برخوردار نیست، پس به آراى عمومى گذاشته نمى‌شود. قاضیان و انتخاب‌شوندگانى اگر باشند، چند فامیل و چند آشنا بیش نیستند.

نکته؛ شهرت هزینه دارد. این را همه چهره‌هاى دنیا مى‌دانند؛ دى‌کاپریو، سلین دیون، برد پیت، ترزا مى، مسى و رونالدو هم مى‌دانند، ریحانا هم حتى مى‌داند، پس وقتى در مجامع عمومى ظاهر مى‌شوند با شال و کلاه و عینک خود پنهان مى‌شوند نه‌اینکه شال و کلاه از سر برگیرند، چون به‌خوبى مى‌دانند تحقق هر خواسته‌اى لزوما به آرامش نمى‌انجامد. آیا آقاى جوان از این نکته غافل بوده است؟! یادمان باشد در جامعه فوق‌طبقاتى قضاوت‌ها هم لاجرم فوق‌طبقاتى مى‌شود.
قاعده پایانى؛ اساسا شهرت در جوامعى مانند ما سرچشمه ابدى نگرانى‌ها، دل‌مشغولى‌ها و حسادت‌هاست و اغلب دردسرساز و دردناک مى‌شود. این را آقاى دکتر نجفى، آرام‌ترین سیاست‌مدار روزگار اخیر به‌ خوبى مى‌داند.

پرسش آخر؛ چرا جمعى از افراد مشهور و انبوهى افراد نخبه تن به رفتن از میهن خود مى‌دهند، درحالى‌که فرزندان این آب و خاک عزیز هستند؟

انتهای پیام

لینک کوتاه : https://jomhouriat.ir/?p=78957

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰