ناصر ایمانی نوشت: حزب موتلفه اسلامی از احزاب قدیمی و خوش سابقه و پر افتخار کشور است و بدون تردید هیچ حزبی در حال حاضر به قدمت و سوابق درخشان همانند موتلفه وجود ندارد.
صرفنظر از خاستگاه سیاسی و جناحی این حزب، آنان همواره تلاش نمودند که در مسیر انقلاب و نظام و ارزش ها و با بهره گیری از خرد و عقلانیت و جایگاه سیاسی خود در جامعه، حرکت نمایند، در زمان مرحوم حاج حبیب الله عسگر اولادی، حزب موتلفه همواره منادی وحدت بین نیروهای انقلاب و حرکت بر مبنای مصالح جمعی بود و از همه مهمتر اینکه وزن و جایگاه سیاسی خود را نیز کاملا مراقبت می نمود و اندازه آن را می دانست.
اما پس از رحلت ایشان و مرحوم حبیبی، حزب موتلفه اقدام به حرکاتی در صحنه سیاسی کشور و بالاخص در میان دوستان خود در جریان انقلابی نمود که قدری قابل تامل بود.
اقداماتی که از احزاب تازه تاسیس و کوچک و کم تجربه نیز بسیار بعید به نظر می آمد.
موتلفه در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۶ در حالیکه جریان اصولگرا دو کاندیدا برای حضور در صحنه رقابت معرفی کرده بود ،ناگهان به طور انفرادی و خارج از توافق های به عمل آمده نسبت به معرفی آقای میرسلیم به عنوان کاندیدا اقدام نمود و حتی اعلام کرد که ایشان تا پایان در صحنه باقی خواهد ماند و حتی اگر مرکزیت اصولگرایان هم تصمیم به تعدیل کاندیداها بگیرند، میر سلیم انصراف نخواهد داد!
صرفنظر از اینکه این اقدام موتلفه در آن مقطع، چه بازتابی در میان ارزش گرایان داشت، اما سوال مهمتر این بود که چرا موتلفه دست به این اقدام زد؟
این ماجرا مجددا در دوسال بعد تکرار شد، باز هم کاندیدای مستقل موتلفه و باز هم آقای میر سلیم و جالب تر اینکه موتلفه در تمام جلسات وحدت اصولگرایان با تمام قدرت شرکت میکرد. و از طرفی موتلفه فقط با برگ میرسلیم بازی می کرد. به تعبیر دیگر حتی اگر میخواهد بخت خود را هم بیازماید سراغ کاندیدای دیگر خارج از موتلفه هم نمیرود! براستی چرا؟
در هردو انتخابات ریاست جمهوری و ریاست مجلس نیز همانطور که پیش بینی میشد، کاندیدای موتلفه کمترین حد ممکن آراء را نصیب خود کرد. آرایی که در عرف سیاسی، یک شکست سخت و بزرگ برای یک حزب محسوب میشود.
اما سوال مهم این است که چرا موتلفه با سابقه سیاسی طولانی، مبادرت به چنین اقدامی کرد و دوباره آن را تکرار کرد؟ این حرکات سیاسی از یک حزب قدیمی بسیار بعید به نظر میرسد.
در پاسخ به این سوال باید یکی از گزینه های ذیل را انتخاب کرد:
۱. موتلفه به وزن و جایگاه سیاسی خود در جامعه واقف نیست و براین باور است که آراء آن در افکار عمومی مردم و نسل های جدید و به ویژه نمایندگان مجلس به اندازه ای هست که کرسی ریاست جمهوری و یا ریاست مجلس را کسب نماید.
۲.موتلفه از وزن خود در جامعه آگاه است اما از این وزن «خسته »شده است. سالیان سال است که اندازه موتلفه در همین حدباقی مانده است و برای شکستن این اندازه باید توجه افکار عمومی را جلب نمود . این جلب توجه جز به معرفی کاندیدای انفرادی و حضور در صحنه ولو به قیمت شکست های انتخاباتی حاصل نمیشود. موتلفه میخواهد حصارها را در هم بریزد و به اندازه فعلی خود قانع نیست.
۳. موتلفه تلاش دارد با این اقدامات، پیامی را به مجموعه اصولگرایان منتقل نموده و جایگاه خود را به آنان گوشزد نماید تا ارزش و اعتبار بیشتری برای او قائل شوند، در غیر اینصورت به صورت مستقل در انتخابات شرکت خواهد کرد و بازی آنان را بهم خواهد زد.
به نظر شما کدام گزینه صحیح است و یا گزینه دیگری هم وجود دارد؟ اگر هر کدام از این گزینه ها را بپذیریم، سوالات متعددی پیش می آید که باید به آنها پاسخ گفت.