به گزارش جمهوریت ;
الکساندر گوستاو ایفل (Alexandre Gustave Eiffel) مهندس سازهی فرانسوی در قرن نوزدهم متولد شد. او در دانشگاه اکول سنترال پاریس تحصیل کرد و با طراحی و ساخت پلهای مشهوری برای فرانسویها بهشهرت رسید. پلهایی که وی طراحی کرده، کمک شایانی به تکمیل شبکهی ریلی فرانسه کردند. یکی از این پلهای مهم Garabit است.
شهرت اصلی گوستاو ایفل با طراحی برج ایفل در پاریس بهدست آمد. او برج را برای نمایشگاه جهانی سال ۱۸۸۹ پاریس طراحی کرد که امروزه، به نمادی جهانی از مهندسی سازه و نیز نماد شهر پاریس تبدیل شده است. بهعلاوه، ایفل در طراحی و ساخت مجسمهی آزادی نیویورک نیز همکاری کرد که نامش را بیشازپیش بر سر زبانها انداخت. در سالهای پایانی و پس از بازنشستگی از فعالیتهای مهندسی، وی دربارهی موضوعاتی همچون هواشناسی و آیرودینامیک مطالعه کرد و در آنها نیز به موفقیتهای چشمگیری دست پیدا کرد.
امضای ایفل
تولد و تحصیل
گوستاو ایفل در ۱۵دسامبر۱۸۳۲ در دیژون فرانسه بهدنیا آمد. پدرش، فرانکویس الکساندر بونیکازن مشهور به ایفل، سرباز سوارهنظام سابق ارتش ناپلئون بود و مادرش کاترین ملانی مونوز نام داشت. مادر گوستاو دختر تاجر چوب بود و از سنین جوانی، به تجارت زغال علاقه نشان میداد. فعالیتهای تجاری مادر گوستاو بهدلیل انقلاب صنعتی اول، رونق بسیاری گرفت و حتی همسرش کسبوکار خود را رها کرد تا به او کمک کند.
والدین گوستاو روزانه بخش زیادی از زمانشان را کار میکردند؛ بههمین دلیل، گوستاو نزد مادربزرگ مادریاش پرورش یافت. دوران زندگی نزد مادربزرگ برای گوستاو خوشایند نبود. البته باوجودآنکه مادربزرگش او را تنبیه میکرد، ایفل در جایی دربارهاش نوشت:
مادربزرگم، پیرزنی ضعیف بود و نمیتوانست من را بهشدت تنبیه کند.
ایفل احترام زیادی برای مادرش قائل بود و در یادداشتهای سالهای بعد، به نیکی از او یاد میکرد. کاترین اولین مشاور زندگی گوستاو بود و با وجود مشغلهی زیاد، برای کمک و راهنمایی پسرش بسیار تلاش میکرد.
والدین گوستاو ایفل
مدرسهی Lycee Royal شهر دیژون محل شروع تحصیلات گوستاو بود. او دانشآموز درسخوانی نبود و کلاسهای مدرسه را بهنوعی خستهکننده میدانست. بههرحال، ایفل در دو سال پایانی تحصیل در آن مدرسه، تحتتأثیر آموزههای معلمان تاریخ و ادبیات قرار گرفت و آن رشتهها را با جدیت مطالعه کرد. درنهایت، گوستاو دیپلم دبیرستان را در رشتهی انسانی و علوم گرفت.
جان باپستیت مولرات، عموی گوستاو، تأثیر زیادی بر فرایندهای تحصیلی آتی او گذاشت. مولرات در صنایع شیمیایی فعالیت میکرد و دوستی بهنام مایکل پرت داشت که او هم در جهتگیری مطالعاتی گوستاو بسیار تأثیرگذار بود. آن دو نفر زمان زیادی برای آموزش ایفل جوان صرف میکردند و در زمینههای متعدد علمی از شیمی و معدنکاوی تا الهیات و فلسفه به او آموزش میدادند.
ایفل برای ورود به دانشگاههای مهندسی فرانسه باید آمادگی زیادی کسب میکرد. او ابتدا به کالج سنتبارب در پاریس رفت تا دورههای آمادگی آزمونها را بگذراند. گوستاو پس از دورههای آموزشی، شرایط لازم را برای ورود به دانشگاههای پلیتکنیک و نیز هنر و مهندسی فرانسه کسب کرد و درنهایت، به دانشگاه اکول سنترال (Ecole Centrale) پاریس رفت.
شیمی اولین رشتهی تحصیلی گوستاو بود. او در سال دوم دانشگاه، آن موضوع را برای تحصیل انتخاب کرد و در سال ۱۸۵۵، با رتبهی ۱۳ از میان ۸۰ دانشجو فارغالتحصیل شد. پس از فارغالتحصیلی از دانشگاه، اولین عوامل برای ورود جدیتر گوستاو به حوزههای مهندسی خود را نشان دادند. مادر او بلیت ورودی دومین نمایشگاه جهانی پاریس را برایش خرید و گوستاو با فعالان بزرگ حوزههای مهندسی آشنا شد.
اولین پروژهی مهم گوستاو ایفل
شروع فعالیت کاری
تحصیلات دانشگاهی و رابطهی نزدیک با عمو، گوستاو را تشویق کرد به صنعت شیمی و کارخانههای مرتبط با آن وارد شود. پدر گوستاو با تصمیمش بسیار مخالفت کرد که به مشاجرههای سخت خانوادگی ختم شد. بههرحال پس از چند تلاش ناموفق، گوستاو اولین شغل رسمی خود را یافت. چارلز نپوو، مهندس ریلسازی، گوستاو را بهعنوان دستیار شخصی استخدام کرد.
شرکت نپوو پس از مدتی ورشکست شد؛ اما او شغلی برای ادامهی فعالیت به گوستاو پیشنهاد داد. پیشنهاد او طراحی پلی از جنس ورقههای فلزی به طول ۲۲ متر و برای راهآهن سنتجرمن بود. طراحی آن پل به اولین نمونهکار در رزومهی ایفل تبدیل شد و همکاری او با نپوو، فرصتهای کاری بزرگی درادامه برایش بههمراه داشت. پس از ورشکستگی، نپوو بهعنوان مدیر عملیات دو کارخانه در پاریس مشغولبهکار شد و پیشنهاد مدیریت بخش تحقیقات را به ایفل ارائه کرد.
در سال ۱۸۵۷، پروژهای عظیم به نپوو پیشنهاد شد که درنهایت، ایفل مدیریت آن را برعهده گرفت. آن پروژه طراحی پل راهآهن روی رودخانهی گارون در شهر بوردو بود که خط پاریسبوردو را به ست و بایون متصل میکرد. پل مدنظر ۵۰۰ متر طول داشت و از تیرآهن ساخته میشد. در بخش حاملهای پل در طرفین رودخانه، از فناوریهای روز آن زمان، یعنی جکهای هیدرولیکی و نیوماتیکی استفاده شد. ایفل ابتدا مدیر بخش مونتاژ پروژه بود؛ اما پس از بازنشستگی نپوو در سال ۱۸۶۰، مدیریت کل آن را برعهده گرفت.
طرحی از پل بوردو
ایفل پس از رسیدن به پُست مدیریت در شرکت نپوو، با هدف تشکیل خانواده به بوردو رفت. خانوادههای ثروتمند و بورژوای آن منطقه پاسخ مثبتی به خواستگاریهای ایفل نمیدادند و او بهناچار از مادرش کمک خواست. درنهایت، ایفل با ماری گودلت ازدواج کرد که حاصل آن ازدواج پنج فرزند بهنامهای کلیر، لائور، ادوارد، والنتین و آلبرت بود.
موفقیت ایفل در اتمام پروژهی پل تا زمان تعیینشده، نامش را بر سر زبانها انداخت و زمینه را برای پروژههای بعدی فراهم کرد. اولین موقعیت شغلی او پس از اجرای موفق پل ۵۰۰ متری، مدیریت بخش مهندسی شرکت بلژ بود. بهعلاوه، افراد مهم دیگر نیز پیشنهادهای متعددی به او ارائه میکردند. از میان آنها میتوان به استانیسلاس دِلا روخه تولای، طراح سازهی فلزی پل بوردو اشاره کرد. درنهایت، کسبوکار بلژ روند سقوطی پیدا کرد و ایفل که آیندهای در آن نمیدید، در سال ۱۸۶۵ از شرکت خارج شد.
مشاور مستقل
گوستاو ایفل که پس از چند پروژهی موفق، بهعنوان مدیری معتبر در پروژههای سازهای شناخته میشد، پس از ترک شرکت بلژ، کسبوکار خود را بهعنوان مهندس مشاور مستقل شروع کرد. یکی از پروژههای مستقل او ایستگاههای قطار تولوز و اژن بود.
در سال ۱۸۶۶، قراردادی با دولت مصر به ایفل پیشنهاد شد که نظارت بر ساخت ۳۳ دستگاه لوکوموتیو را شامل میشد. آن قرارداد سودآوری زیادی برای گوستاو داشت و همچنین، به سفری مهم به مصر منجر شد. او در مصر با فردیناند دولیسپس ملاقات و از پروژهی ساخت کانال سوئز وی بازدید کرد.
گوستاو ایفل در میانسالی
جان باپتیست کرانز کارفرمای دیگری بود که ایفل را برای طراحی تالار نمایشگاهی نمایشگاه بینالمللی پاریس در سال ۱۸۶۷ استخدام کرد. وظیفهی اصلی ایفل طراحی تیرآهنهای منحنی برای غرفهی مشهور Galerie des Machines بود. ایفل برای طراحی این پروژه با هنری ترکا همکاری کرد و بهکمک او تحقیقات باارزشی نیز دربارهی مراحل طراحی و مهندسی سازه انجام داد. یکی از زمینههای اصلی تحقیقات، مطالعهی خصوصیات ساختاری چدن بود که درنهایت، به کشف مدول الاستیسیتهی کاربردی برای قطعات ریختهگریشدهی آلیاژی انجامید.
شرکت Eiffel et Cie
ایفل پس از مدتی فعالیت بهعنوان مشاور در پروژههای متعدد، تصمیم گرفت کارگاهی مستقل تأسیس کند. او با قرضگرفتن سرمایهی اولیهی موردنیاز، کارگاهش را در منطقهی لوالوآ پره تأسیس کرد. از اولین پروژههای او میتوان به طراحی و ساخت پلهایی در مسیر راهآهن لیون و بوردو اشاره کرد. ایفل از همان ابتدا پروژههای برونمرزی را نیز به فعالیتهای شرکتش افزود که ازآنمیان، میتوان به کلیسای سنمارکوس در شیلی اشاره کرد. تمامی قطعات سازهی فلزی آن کلیسا، در فرانسه ساخته و پس از انتقال به شیلی، مونتاژ شدند.
شرکت رسمی ایفل در سال ۱۸۶۸ و با همکاری یکی دیگر از فارغالتحصیلان دانشگاه مرکزی فرانسه، تئوفیل سیریگ تأسیس شد. آنها پس از پروژههای ابتدایی در سالهای اولیه، دو قرارداد مهم در سال ۱۸۷۵ امضا کردند: یکی ساخت ایستگاه راهآهن جدیدی در خط بین وین و بوداپست و دیگری ساخت پلی روی روخانهی دورو در پرتغال.
پل رودخانهی دورو پرتغال
طراحی ایستگاه راهآهن بوداپست نوآوری و خلاقیت ایفل را به کارفرمایان و کارشناسان نشان داد. طراحیهای مرسوم برای ایستگاههای راهآهن اسکلتی فلزی را در زیر نمایی با جزئیات بسیار زیاد قرار میداد. درمقابل، ایفل از اسکلت فلزی بهعنوان نمای اصلی استفاده کرد و تنها، ساختمانهای مدیریتی را با ساختارهای سنّتی سنگ و آجر در دو طرف آن قرار داد.
شرکت راهآهن سلطنتی پرتغال قرارداد پروژهی پل رودخانهی دورو را پس از رقابتی تنگاتنگ به شرکت ایفل داد. رودخانهی دورو در منطقهی مدنظر مشکلات ساختوسازی متعددی ایجاد میکرد. عمق این رودخانه به ۲۰ متر میرسید و جریان شدید آب و بستر شنی رودخانه، کار را برای مهندسان سازه دشوار میکرد. بهعلاوه، دهانهی اصلی پل نیز باید به طول ۱۶۰ متر طراحی میشد که بزرگترین دهانهی پل تا آن زمان بهشمار میآمد.
قیمت پیشنهادی ایفل برای پروژه حدود ۹۶۵,۰۰۰ فرانک فرانسه بود که فاصلهی زیادی با نزدیکترین رقیب داشت. اگرچه شرکت ایفل تجربه و تخصص کافی برای اجرای پروژه نداشت، مقامهای پرتغالی پروژه را به آنها دادند و البته، گروهی برای بررسی دقیقتر و نظارت بر آنها انتخاب شد. گروه مشاوران از همکاران و دوستان قدیمی ایفل بودند؛ بههمین دلیل، انجام پروژه ازلحاظ فنی نیز تأیید شد.
ایستگاه راهآهن بوداپست
پس از انجام دو پروژهی بزرگ در پرتغال، نوبت به فرانسه رسید. نمایشگاه جهانی سال ۱۸۷۸ محل اوجگیری شهرت ایفل بود. او در آن نمایشگاه علاوهبر نمایش برخی از دستاوردهای مهمش در طراحی و مشاوره، ساخت غرفههای اصلی را نیز برعهده داشت. از میان این غرفهها میتوان به غرفهی شرکت گاز پاریس اشاره کرد که اولین همکاری ایفل با استفن ساوستر بود. استفن بعدها بهعنوان مدیر بخش معماری شرکت ایفل مشغولبهکار شد.
همکاری ایفل و سیریگ در سال ۱۸۷۹ بهپایان رسید و شرکت او به Compagnie des Etablissements Eiffel تغییرنام داد. در همان سال، پروژهی ساخت پلی مشابه با دورو در شهرستان کانتال به ایفل داده شد که اینبار بهدلیل موفقیت در پروژهی قبلی، از فرایندهای تأیید فنی خبری نبود. همکاران او در آن پروژه بعدها به افراد اصلی در طراحی و ساخت برج ایفل تبدیل شدند. از میان آنها میتوان به ماریس کوچلین، فارغالتحصیل دانشگاه پلیتکنیک زوریخ اشاره کرد که مسئولیت محاسبات و نقشهکشی را برعهده گرفت. امیل نوگویر همکار دیگر بود که قبلا هم در ساخت پل دورو با ایفل مشارکت کرده بود.
پلهای پیشساخته و پروژههای مهم دیگر
ایفل پس از کسب تجربههای ارزشمند در طراحی و ساخت پلها، به ایدهی روشی برای ساخت راحتتر آنها رسیده بود. ایدهی او سیستمی از پلهای پیشساخته را شامل میشد که درنتیجهی مذاکراتش با فرماندار کوچینچینا خلق شد. ایفل پلهای مدنظرش را قطعاتی ساده و کوچک میدانست که بهراحتی در مناطقی با جادههای نامناسب یا حتی بدون راههای ارتباطی باکیفیت حملشدنی بودند.
نمونهی پلهای پیشساختهی ایفل
پلهای پیشساختهای که ایفل طراحی میکرد، بهراحتی در محل دلخواه نصب میشدند. بهعلاوه، در آنها بهجای سیستم اتصال پرچ، از پیچ استفاده میشد که نیاز به نیروی انسانی ماهر را بهحداقل میرساند. ایفل چند نمونه پل با همین روش جدید تولید کرد که ابعاد متنوعی از پلهای سادهی عابرپیاده تا پلهای حرفهای راهآهن داشتند. تعداد زیادی پل با بهرهگیری از طراحی ایفل در سرتاسر جهان از ویتنام تا بولیوی و الجزایر ساخته شدند.
در سال ۱۸۷۷، همسر ایفل از دنیا رفت و ضربهی روحی شدیدی به او وارد کرد. دختر بزرگتر او، کلیر، در سالهای بعد علاوهبر مشاوره به پدر در فعالیتهای کسبوکار، ادارهی خانه را نیز برعهده گرفت. او حتی پس از ازدواج نیز بهعنوان همراه همیشگی درکنار خانوادهی پدری حضور داشت.
طراح مجسمهی آزادی نیویورک، اوت بارتولدی، در سال ۱۸۸۱ با ایفل تماس گرفت و برای درک حوزههای مهندسی طراحی سازه، از او درخواست مشاوره کرد. قبلا، محاسبات مهندسی را یوجین ویولت انجام داده بود؛ اما با مرگ او در سال ۱۸۷۹، پروژه بهنوعی متوقف شد. ایفل بهخاطر مهارت فراوان در محاسبهی فشارهای باد، برای همکاری در پروژهی مجسمهی نیویورک انتخاب شد.
ایفل پیشنهاد داد ستونی متشکل از چهار پایه برای بدنهی ورق مسی مجسمه ساخته شود. پس از تأیید طراحی، تمامی قطعات موردنیاز در کارگاه ایفل در پاریس ساخته و سپس، برای اجرا به ایالات متحدهی آمریکا ارسال شد.
طراحی اسکلت مجسمهی آزادی
از دیگر پروژههای مهم ایفل در دهههای پایانی قرن نوزدهم، میتوان به گنبد رصدخانهی نیس اشاره کرد که در سال ۱۸۸۶ ساخته شد. چارلز گارنیر طراح اصلی سازه بود که یکی از پروژههای پیچیدهی ایفل تا آن سالها محسوب میشد. قطر گنبد موردنیاز ۲۲.۴ متر محاسبه شد که بزرگترین نمونه در جهان بود. بعدها در سال ۱۸۸۱، ایفل پتنت فرایند تولید قطعات برای آن سازه و استفاده از منیزم کلراید برای تولید تیرآهنهای منحنی آن را ثبت کرد.
برج ایفل
کوچلین و نوگویر طراحی اولیهی برج ایفل را انجام دادند. آنها دربارهی سازهای نمایشی برای نمایشگاه جهانی ۱۸۸۹ پاریس بحث میکردند که به ایدهای شبیه به برج امروزی رسیدند. کوچلین در مِی۱۸۸۴، طرح مدنظر خود را روی کاغذ اجرا کرد. طرح او ستونی بزرگ بود که چهار پایهی عظیم از تیرآهنهای خمیده آن را پشتیبانی میکردند. پایهها بهمرور در مرکز ستون بههم میرسیدند و از ساختار خرپا برای نگهداشتن اجزای آنها استفاده میشد.
کوچلین طرح خود را به ایفل نشان داد؛ اما او در ابتدا به ساخت این برج علاقهای نداشت. البته، استاد سازهی آن سالهای فرانسه اجازهی تحقیقات بیشتر روی پروژه را به همکاران خود داد و آنها نیز همکاری خود را با استفن ساوستر شروع کردند. استفن که استاد معماری بود، منحنیهای هنری را به پایهی سازه اضافه کرد و غرفهای شیشهای برای طبقهی اول آن و نیز سازهای گنبدی برای نوک برج در نظر گرفت.
نقشههای برج ایفل
پس از بهینهسازی ایده، ایفل به پروژهی برج علاقهمند شد. او مجوزهای لازم برای ساخت طرح را از همکارانش گرفت و همچنین، نمونههای اولیه از آن را در نمایشگاه هنرهای دکوراتیو در سال ۱۸۸۴ بهنمایش گذاشت. مرحلهی بعدی، راضیکردن سازمانهای قانونی فرانسه بود که با سخنرانی جذاب ایفل در سال ۱۸۸۵ انجام شد:
پروژهی مدنظر نهتنها نشانی از مهندسی مدرن محسوب میشود؛ بلکه نمادی از کشور صنعت و علم است که در آن زندگی میکنیم. بهعلاوه، بهخاطر مسیری که با انقلابهای علمی قرن هجدهم هموار شد و در سال ۱۷۸۹ به نقطهی اوج رسید، این سازه بهعنوان نمادی از قدردانی فرانسه شناخته خواهد شد.
تا سال ۱۸۸۶، اتفاق خاصی برای پروژهی ایفل رخ نداد. در آن سال، ژول گروی باردیگر بهعنوان رئیسجمهور فرانسه انتخاب شد و ادوارد لاکروی را بهعنوان وزیر تجارت خود انتخاب کرد. با ورود مقامهای جدید به دولت فرانسه، تصمیمگیریهای جدیتر دربارهی پروژهی مدنظر ایفل شروع شد. بودجهی نمایشگاه آتی فرانسه مشخص شد و لاکروی تغییراتی در رقابت سازهای برای نماد اصلی نمایشگاه ایجاد کرد که بهنوعی طرح ایفل را از قبل پیروز رقابت مشخص کرد.
طبق برنامهی مدنظر لاکروی، طرحهای حاضر در رقابت سازهای نماد نمایشگاه باید حداقل ۳۰۰ متر طول میداشتند که پایههایی چهارگانه برای آنها طراحی میشد. در ۱۲مِی آن سال، کمیسیونی برای بررسی طرح ایفل و رقبایش تشکیل شد که درنهایت در ۱۲ژوئن، انتخاب نهایی، یعنی برج مدنظر ایفل برای ساخت انتخاب شد.
پس از چند ماه مذاکره برای انتخاب محل ساخت برج، ایفل شخصا و نه در جایگاه نمایندهی شرکتش برای ساخت برج با دولت فرانسه قرارداد امضا کرد. دستمزد ساخت برج و هزینههای تولید بهصورت مستقیم و در قراردادی ۲۰ ساله همراهبا هزینههای دریافتی از نمایش برج به ایفل پرداخت میشد. او برای مدیریت فرایندهای ساخت و نظارت شرکتی مستقل را تأسیس کرد.
فرایند طراحی و ساخت برج ایفل، انتقادهایی نیز بههمراه داشت. برخی از منتقدان به پایداری سازهای و مهندسی آن شک داشتند و برخی دیگر زیباییشناسیهای هنری آن را نقد میکردند. بهمحض شروع فرایند ساخت در منطقهی Champ de Mars، انتقادها جدیتر شدند. گروهی شامل ۳۰۰ منتقد بهنام Committee of Three Hundred تشکیل شد که نمادی از ارتفاع ۳۰۰ متری برج نیز بود.
برج ایفل پس از پایان ساخت طبقهی اول
چارلز گارنیر، مدیر انجمن منتقدان برج ایفل، اعضایی از سازمانهای هنری مهم فرانسه را گردهم آورد. بزرگانی همچون آدولف بوگرو، گی دو موپاسان، شارل گونو و ژول ماسنه در میان اعضای انجمن منتقدان بودند که در نامهای سرگشاده به ژان چارلز آلفاند نگرانیهای خود را بیان کردند. این نامه سرگشاده در روزنامهی Le Temps چاپ شد:
برای درک نگرانیهای ما، یک لحظه برجی بلند و تمسخرآمیز را تصور کنید که مانند دودکش بلند سیاهی در پاریس فرمانروایی میکند. سازهای که در پایینش یادبودهای ماندگاری همچون طاق پیروزی، لزنولید، موزهی لوور و کلیسای نوتردام را له میکند و تمام نمادهای ما زیر سایهی آن تحقیر میشوند. برای ۲۰ سال نیز باید سایهی سنگین و سیاه این برج عظیم را تحمل کنیم.
ایفل در پاسخ به انتقادها، سازهی خود را با اهرام ثلاثهی مصر مقایسه کرد:
آیا فکر میکنید اهرام مصر بهخاطر ارزشهای معماری خود ماندگار شدند؟ آیا آنها ظاهری بیش از کوههای مصنوعی دارند؟ زیباییشناسی آنها در پی تلاشهای بسیار برای ساخت و نیز نتیجهی بزرگی است که برجای مانده. برج من بلندترین سازهای خواهد شد که بشر میسازد. چرا باید عواملی که در مصر باعث شهرت و تحسین شدند، سازهی پاریس را به موضوعی برای تمسخر تبدیل کنند؟
با وجود تمام بحثها و نقدها، فرایند ساخت پایههای برج ایفل در ۲۸ژانویهی۱۸۸۷ شروع شد. جزئیات مهندسی طبق طراحیها و محاسبههای ایفل پیش میرفت و فونداسیون سازه در ۳۰ژوئن بهپایان رسید. سپس، نوبت اجرای اسکلت اولیهی فلزی بود. ۲۵۰ نفر در مراحل اولیهی پروژه فعالیت میکردند که حجم زیادی از محاسبات و نقشهکشی را برای پروژه انجام دادند.
روند ساخت برج ایفل در یک نگاه
دفتر نقشهکشی پروژهی برج ایفل ۱,۷۰۰ نقشهی کلی و ۳,۶۲۹ نقشهی جزئیاتی از ۱۸,۰۳۸ قطعهی موردنیاز برای ساخت برج طراحی کردند. یکی از بخشهای مهم در نقشهکشی قطعات، زاویههای پیچیدهای بود که به دقت فراوانی نیاز داشت. بهعنوان مثال، تُلِرانس دقتی سوراخهای اتصال قطعات ۰.۱ میلیمتر در نظر گرفته شده بود و برای زوایا نیز، تُلِرانس یک ثانیه لحاظ میشد.
فرایندهای ساخت برج از طراحی و ساخت قطعات تا مونتاژ اولیه و حملونقل و مونتاژ نهایی، همگی دشواریهای خاص خود را داشتند و دراینمیان، منتقدان نیز هنوز به اظهارنظر و تمسخرهای خود ادامه میدادند. در ۳۱مارس، فعالیتهای زیرساختی برج بهپایان رسید و ایفل با همراهی چند نمایندهی دولت و نمایندگان رسانهها این رخداد را در بالای برج خود جشن گرفت.
در زمان رونمایی اولیهی ساختارهای اصلی برج ایفل، هنوز آسانسورهای آن آماده نبودند؛ بههمیندلیل، بالارفتن با پای پیاده به حدود یک ساعت زمان نیاز داشت. گوستاو نیز در میانهی راه توقفهایی میکرد تا جزئیات بیشتری از پروژه را برای حضار تعریف کند. بسیاری از شرکتکنندگان در همان طبقات اول، از ادامهی مسیر منصرف شدند؛ اما دیگران تا طبقههای بالا ایفل را همراهی کردند.
پل رودخانهی دورو
تا ژوئن، فرایند ساخت برج ایفل به مراحل پایانی رسید و در روز جشن ملی فرانسه، از آن برای مراسم آتشفشانی استفاده شد. ایفل نیز ضیافت شامی برای رسانهها در طبقهی اول برگزار کرد.
رسوایی پروژهی پاناما
در سال ۱۸۸۷، گوستاو ایفل در پروژهای با هدف ساختی کانالی در باریکهی پاناما مشغولبهکار شد. شرکت French Panama Canal با مدیریت فردیناند لسپس ابتدا تصمیم گرفته بود کانالی همسطح با آب دریا بسازد که محاسبات اجرای آن را ناممکن نشان دادند. سپس، تصمیم گرفته شد از طراحی سد سلولی برای آن استفاده شود که ایفل، پیمانکار پروژه، فرایند ساخت را برعهده گرفت.
ایفل طراحی و ساخت سدهای سلولی را در ابعاد بزرگ شروع کرد؛ اما در ۱۴دسامبر۱۸۸۸، شرکت کارفرما پرداخت سود مشارکت را متوقف کرد. کمی بعد نیز، شرکت مذکور روند تصفیه را شروع کرد. اتفاقات رخداده در پی لغو پروژهی کانال، به اعتبار ایفل بسیار آسیب زد و رسواییهای سیاسی و مالی بسیاری برای او بههمراه داشت.
نقشهی طرح ایفل برای کانال پاناما
اگرچه ایفل در پروژهی کانال پاناما فقط پیمانکار بود، اطرافیان او را به همکاری با مدیران شرکت و دریافت سرمایه برای پروژههای ازپیش شکستخورده متهم میکردند. بههرحال، در ۹فوریهی۱۸۹۳، ایفل به سوءاستفاده از سرمایههای جذبشده محکوم شد و علاوهبر جریمهی ۲۰,۰۰۰ فرانکی، به دو سال زندان محکوم شد. البته، درخواست استیناف از آن دادگاه ایفل را درنهایت بیگناه اعلام کرد.
گوستاو ایفل پس از رخداد رسوایی کانال پاناما، خبر بازنشستگی خود از هیئتمدیرهی شرکتش را اعلام کرد. او در مراسم استعفا گفت:
درنهایت تصمیم گرفتم از امروز از هرگونه مشارکت در فعالیتهای ساختوساز و تولیدی کنارهگیری کنم. بهعلاوه، برای آنکه همگان متوجه شوند که دیگر هیچ ارتباطی با شرکتی بهنام خودم ندارم، تأکید میکنم نامم از اسم رسمی شرکت حذف شود.
شرکت ایفل پس از بازنشستگی گوستاو، به La Societe Constructions Levallois-Perret تغییرنام داد و ماریس کوچلین بهعنوان مدیر آن انتخاب شد. البته، باردیگر در سال ۱۹۳۷ نام شرکت به Anciens Establissements Eiffel تغییر کرد.
پل ایفل در کامینیا
سالهای پایانی و مرگ
ایفل ۶ ماه پس از بازنشستگی از شرکت خودش، با فلیکس ریچارد، صنعتگری فعال در حوزهی عکاسی، در ارتباط بود. آنها دعواهایی حقوقی برای تصاحب شرکتی عکاسی را پیش بردند که درنهایت، ایفل پیروز شد و شرکت ریچارد را خرید. ازآنجاکه ایفل نمیخواست نامش در هیچ فرایند و شرکتی ثبت شود، شرکت را بهنام شریک جوانترش لئون گامونت (Leon Gaumont) ثبت کرد و خودش بهعنوان مدیر تا سال ۱۹۰۶ مشغولبهکار بود. سهام آن شرکت بهنام L. Gaumont et Cie در سال ۱۹۰۷ بهصورت عمومی عرضه شد و امروزه، بهعنوان یکی از شرکتهای قدیمی صنعت عکاسی در جهان شناخته میشود.
ایفل در سالهای فعالیت در شرکت عکاسی، با فرایندهای مدیریتی و جذب سرمایه و موارد مشابه آن درگیر میشد. بهعلاوه، او با صنایع و فناوریهای جدیدی در شرکت آشنا شد که بهنوعی زمینهی تحقیقات و علاقهمندیهایش را در دهههای پایانی عمر شکل دادند.
پل ایفل در سارایوو
ایفل در سال ۱۸۹۷، با همکاری لوئیس پل کایتت و لئون گامونت، در پروژهای برای اجرای دوربین تصویربرداری در بالن هوای داغ مشغولبهکار شد. بهعلاوه، ایفل اتاقهای تاریکی نیز در خانهی خود ایجاد کرده بود که در آنجا، دربارهی صنعت عکاسی و فیلمبرداری تحقیق میکرد. او حتی در سال ۱۹۰۷، پتنتی برای دستگاه عکسبرداری از خورشید ثبت کرد.
مشکلاتی که در سالهای فعالیت در صنعت سازه، بهویژه دربارهی نیروهای باد و وضعیتهای اقلیمی برای ایفل بهوجود آمده بود، او را در سالهای بازنشستگی به علوم مرتبط با آنها علاقهمند کرد. ایفل تصمیم گرفت دربارهی آیرودینامیک و هواشناسی تحقیق کند تا جزئیات آنها را بهتر درک کند.
مقالههای مرتبط:
اولین آزمایش آیرودینامیکی ایفل به محاسبهی مقاومت هوا در سطوح مرتبط بود. او آزمایش را در سازهی ماندگارش، برج ایفل و با تجهیزات آزمایشگاهی طراحیشدهی خود انجام داد. ایفل در پایین برج، آزمایشگاهی برای تحقیقات مشابه تأسیس کرد که در سال ۱۹۰۹، به راهاندازی اولین «تونل باد» انجامید. همان تونل باد محلی برای آزمایشهای ماندگار بزرگان تاریخ هوانوردی همچون برادران رایت شد.
در سال ۱۹۱۲، بهدلیل شکایت همسایهها از صدای زیاد آزمایشها و تونل باد ایفل، او مرکز تحقیقاتی خود را به غرب پاریس منتقل کرد. در آنجا، تونل باد بزرگتری ساخته شد که آزمایشهایی روی نمونههای با ابعاد واقعی از هواپیماها در آن انجام میگرفت. تحقیقات آیرودینامیکی ایفل بهحدی جدی و مهم بود که در سال ۱۹۱۳، جایزهی ساموئل پی. لنگلی را از مؤسسهی اسمیتسونین دریافت کرد.
ایفل در حال بررسی قطعات آیرودینامیکی
الکساندر گراهامبل در مراسم اهدای مدال به ایفل گفت:
یادداشتهای او دربارهی مقاومت هوا هماکنون نیز آثاری مهم برشمرده میشوند. تحقیقات او که در سالهای ۱۹۰۷ و ۱۹۱۱ چاپ شد، دربارهی ارتباط مقاومت هوا و هوانوردی بحث میکرد که واقعا ارزشمند هستند. تحقیقات او دادههای موردنیاز برای طراحی و ساخت ماشینهای پرنده را دراختیار مهندسان قرار داد.
ایفل در سال ۱۸۸۹، تجهیزات هواشناسی را در بالای برجش نصب کرده بود و همچنین در خانهاش در سور، مرکز هواشناسی داشت. در سالهای ۱۸۹۱ و ۱۸۹۲ نیز تحقیقاتی جدی روی مطالعات هواشناسی انجام و بعدها، فعالیتهای هواشناسی را به ۲۵ مرکز در فرانسه توسعه داد.
گوستاو ایفل در ۲۷دسامبر۱۹۲۳ در قصرش در پاریس از دنیا رفت. گفته میشود او در آن زمان، به سمفونی پنجم بتهون گوش میکرد. پیکر او در آرامگاه خانوادگی گورستان لوالویس پرت دفن شد.