تاریخ : شنبه, ۳ آذر , ۱۴۰۳ Saturday, 23 November , 2024
14
محمد مهاجری:

بی‌حجابی نوعی «مبارزه منفی» است

  • کد خبر : 185696
  • 06 اردیبهشت 1402 - 15:00
بی‌حجابی نوعی «مبارزه منفی» است
نکته مهم در مورد تجمعات این است که تجمعات برای بخشی از نظام سیاسی ما یک تابو شده است. تصور می‌کنند، اگر مجوز اعتراضات و تجمعات داده شود، ممکن است علیه نظام و حاکمیت تمام شود.

جمهوریت – فعال سیاسی اصولگرا گفت: اگر بیاید و از موضع سیاسی ورود پیدا کند، خود به خود به دامن جریان سیاسی خاص چپ یا راست فرو خواهد غلتید. آفتی که الان تقریبا ۹۰ درصد امامان جمعه ما با آن مواجه هستند و عملا تریبون جناح خاص سیاسی محسوب می‌شوند.

  • محمد مهاجری، فعال سیاسی اصولگرا در خصوص اینکه چه اقداماتی باید برای آشتی ملی و افزایش مشارکت مردم انجام شود و اینکه چقدر ضرورت دارد حاکمیت فرصت حضور همه سلایق و افکار مختلف را در انتخابات فراهم کند و به معنای واقعی شاهد تبلور جمهوریت نظام باشیم، گفت: سال جاری سال انتخابات است و ما باید برای انتخابات مجلس دوازدهم آماده شویم. احتمالا از یکی، دو ماه آینده به صورت جدی فعالیت سیاسی نمایندگان فعلی مجلس و گروه‌های سیاسی برای کاندیداتوری و گمانه‌زنی در مورد فعالیت تبلیغاتی کاندیداها شروع خواهد شد.

 

بخش هایی از گفت و گوی مهاجری را در ادامه می خوانید:

 

  • فعلا در حال‌حاضر برخی جریان‌های مانند طیف نزدیک به آقای بذرپاش پیشتاز بوده و وارد میدان شده و فکر می‌کنم بخش‌های دیگر هم به صورت آشکار یا غیر آشکار به تدریج وارد صحنه انتخابات خواهند شد.

 

  • برای اینکه بتوانیم مشارکت مردم را افزایش دهیم در سه حوزه باید فعالیت انجام شود؛ یک حوزه اقتصادی، دوم حوزه سیاسی و سوم حوزه اجتماعی است. در حوزه اقتصادی وضعیت فعلی معیشتی جامعه وضعیت خیلی جذابی نیست و از آنجایی که باعث می‌شود مردم تصور کنند دولت و مجموعه حاکمیت به فکر آنها نیست، خودش تا حد زیادی صندوق‌گریزی ایجاد می‌کند.

 

  • بنابراین اگر دولت به دنبال شرایط درست در میان مردم است چاره‌ای جز اینکه مقداری از مشکلات اقتصادی را در سال جاری حل کند تا در اسفند نتایج آن در سفره مردم دیده شود، ندارد و این موضوع می‌تواند در افزایش میزان مشارکت تأثیرگذار باشد.

 

  • دومین موضوع، مسائل سیاسی است که در انتخابات تأثیر می‌گذارد. روندی که در مجالس گذشته به خصوص از مجلس هفتم به این طرف مشاهده کردیم، ردصلاحیت‌های گسترده‌ای که با آن مواجه شدیم، خود به خود نشاط سیاسی را از جامعه سلب می‌کند و به همین دلیل مردم و گروه‌های سیاسی عملا مجبور به قهر از انتخابات می‌شوند.

 

  • تصور من این است که اگر شورای نگهبان هیچ نظارتی نداشته باشد و هیچ ردصلاحیتی انجام ندهد، قطعا نتیجه انتخاباتی که برگزار خواهد شد از مجلس فعلی بهتر خواهد بود. بنابراین فراهم آوردن مجلسی که بتواند خواسته اکثریت جامعه را تأمین کند، می‌تواند جذب مشارکت کرده و مردم را پای صندوق رأی بیاورد.

 

  • موضوع سوم بحث اجتماعی است. بعضی از سخت‌گیری‌هایی که در حوزه‌های اجتماعی انجام می‌شود، مسائل اقتصادی و سیاسی را هم تشدید می‌کند. موضوعاتی مثل گشت‌ارشاد و این مسائل، برخورد با فضای مجازی، فیلترینگ، کند شدن اینترنت و… مردم را عصبانی می‌کند و احساس غیرخودی بودن به جامعه دست می‌دهد که در نهایت نتیجه‌ آن، مشارکت‌گریزی از انتخابات است.

 

  • نکته مهم در مورد تجمعات این است که تجمعات برای بخشی از نظام سیاسی ما یک تابو شده است. تصور می‌کنند، اگر مجوز اعتراضات و تجمعات داده شود، ممکن است علیه نظام و حاکمیت تمام شود.

 

  • حال آنکه اولا در قانون اساسی، تجمعات مشروط بر اینکه مخل قوانین اسلام نباشد و مسلحانه هم نباشد، آزاد است. فکر می‌کنم بیش از ۹۹ درصد اعتراض‌هایی که مردم دارند و می‌خواهند درباره آن تجمع کنند، از جنس همین موضوعات است که نه مخل دین بوده و نه کسی می‌خواهد با اسلحه وارد تظاهرات شود.

 

  • فکر می‌کنم جامعه مدنی به آن اندازه‌ای از کمال و بلوغ رسیده که چنین تجمعاتی را در جاهایی برگزار کند که مزاحمتی برای مردم فراهم نکند. بنابراین اگر برگزاری تجمعات به NGOها واگذار شود، بدون آنکه دولت دخالتی در آن انجام دهد، به احتمال زیاد تجربه بسیار موفقی خواهد بود.

 

  • برداشت من این است گرچه ممکن است که بی‌حجابی و کشف حجاب در بعضی از شهرهای بزرگ مثل تهران آن هم در بخشی از مناطق تهران بروز و ظهور بیشتری داشته باشد، اما بیش از آنکه یک اتفاق سیاسی باشد، یک نوع مبارزه منفی است و شاید تنها جایی باشد که کسانی بخواهند مقاومت خودشان را در برابر بخش سیاسی نشان دهند و به این شکل آن را به منصه ظهور برسانند.

 

  • روش‌های دیگری وجود ندارد، شاید در موضوعات دیگر روشی که بشود آن را جلوی دیدگان دیگران آورد، وجود نداشته باشد. برای مثال بعضی از روش‌های مبارزه منفی همان‌طور که در مورد انتخابات مثال زدم قهر کردن از صندوق رای است.

 

  • شما وقتی در انتخابات شرکت نمی‌کنید یک بروز سیاسی دارد اما بروز سیاسی خیلی به شکل خیابانی نیست و به شکل پنهان شدن است. در مورد حجاب موضوع کاملا جلوی چشم می‌آید و اتفاقا به دلیل آنکه جلوی چشم می‌آید، برخی از نیروهای سیاسی و مذهبی را تحریک می‌کند و آن را به یک پدیده امنیتی و سیاسی تبدیل می‌کند و چون مقابله کردن با مقولات امنیتی و سیاسی به مراتب سخت‌تر از مقولات فرهنگی و اجتماعی است، خود به خود به بحران تبدیل می‌شود.

 

  • فهم اینکه مبارزه با بدحجابی روزی به مشکل خواهد رسید خیلی سخت نبود، تقریبا از همان اولین روزها، هفته‌ها و ماه‌هایی که گشت‌ارشاد آغاز به کار کرد، می‌شد حدس زد که روزی این اتفاقات تلخ رخ دهد.

 

  • به نظرم اگر در جامعه نوعی تفاهم سیاسی و آشتی ملی به وجود بیاید، نمی‌گویم بی‌حجابی از بین خواهد رفت، اما حداقل اینکه این موضوع به یک مقوله سیاسی- امنیتی و تقابل با نظام تبدیل شود را تعدیل خواهد کرد و وقتی موضوع از حالت امنیتی و سیاسی به مقولات اجتماعی تغییر کند، اصلاح آن کار ساده‌تری خواهد بود.

 

  • متاسفانه احزاب سیاسی به دلیل ضعف ساختاری و به این دلیل اینکه در نظام سیاسی کشور خیلی بازی داده نشده‌اند، احزاب پرقدرتی نیستند. از توان چانه‌زنی با حاکمیت برخوردار نیستند و نه تنها در بین اقشار مردم بلکه در افرادی که گرایش به سمت جناح آنها دارند هم پایگاه قابل قبولی ندارند.

 

  • البته بهترین خوشبینی‌ها می‌گوید اصلاح‌طلبان ۱۵ تا ۲۰ درصد و اصولگرایان هم به همین‌مقدار در جامعه نفوذ دارند. تازه این عدد هم به این معنا نیست که همه افرادی که به یک جناح سیاسی رأی می‌دهند، طرفدار یا عضو احزاب سیاسی باشند، اینطور نیست. به همین دلیل احزاب خیلی قدرتمند نیستند و در جامعه هم فرهنگ تحزب خیلی جا نیفتاده است.

 

  • به نظرم سلبریتی‌ها در فضای عمومی و سالم جامعه حرکت می‌کنند، در دسته‌بندی‌های سیاسی نمی‌گنجند، حد و مرز و کارکردهای خودشان را دارند. برای ما و مردم و کشور مناسب‌ترین راه این است که به هیچ‌وجه کارهای سلبریتی‌ها را حتی اگر یک رنگ کوچکی از سیاست دارد، بزرگ نکنیم و اجازه دهیم به داخل فیلد خود برگردد. در آن صورت سلبریتی‌ها در کارشان موفق خواهند بود و سیستم سیاسی هم موفق‌تر عمل خواهد کرد.

 

  • فکر می‌کنم درست است که ائمه جمعه شأن سیاسی دارند، اما کارکردشان اجتماعی است. درست است که ائمه جمعه از طرف حاکمیت منصوب می‌شوند اما از آنجایی که آنها برای مردم خطبه می‌خوانند، علی‌القاعده باید کسانی که برای آن‌ها خطبه می‌خوانند، این موضوع مهم باشد که باید نیازها و خواسته‌های مردم برای آنها از اهمیت بالایی برخوردار باشد.

 

  • اگر امام‌ جمعه به مشکلات مردم از جهت حل کردن نگاه کند، وارد تعامل با دستگاه‌های اجرایی و سیستم قضائی و مجلس می‌شود و می‌تواند به دنبال حل مسائل و مشکلات اجتماعی مردم باشد.

 

  • اما اگر بیاید و از موضع سیاسی ورود پیدا کند، خود به خود به دامن جریان سیاسی خاص چپ یا راست فرو خواهد غلتید. آفتی که الان تقریبا ۹۰ درصد امامان جمعه ما با آن مواجه هستند و عملا تریبون جناح خاص سیاسی محسوب می‌شوند.

 

  • ائمه جمعه‌هایی بودند که اگرچه شخصا آدم‌های سیاسی به شمار می‌رفتند اما تریبون نماز جمعه‌ آنان تریبون بازی‌های سیاسی نبوده است. البته قبول دارم کار آسانی نیست که ائمه جمعه را بشود از وضعیت کنونی‌ خارج کرد و آنها را به سمت رفتارهای اجتماعی سوق داد، ولی حتی اگر یک امام جمعه هم از گرایش سیاسی فاصله بگیرد و به سمت اقدامات اجتماعی برود، قطعا یک گام مثبت خواهد بود.

 

  • بخشی از سرمایه اجتماعی ما به چهره‌های سیاسیِ استخوان‌خرد کرده و باسابقه کشور برمی‌گردد. مثلا وقتی شما آنها را در یک نظارت استصوابی از گردونه انتخابات خارج می‌کنید و به برخی از آنها اجازه می‌دهید در فضای رسانه‌ای کشور توسط یک اقلیت بداخلاق با دروغ‌ها و تهمت‌های مختلف تندرو لکه‌دار شده و زیرسوال بروند، با باز گذاشتن دست رسانه‌هایی که صرفا نقش بوق را برای بی‌آبرو و بی‌حیثیت کردن دیگران بازی می‌کنند، در نهایت این اتفاقات سرمایه‌های اجتماعی را از بین می‌برد. از طرف دیگر سرمایه‌های اجتماعی فقط سیاسیون نیستند، بلکه سلبریتی‌ها و ورزشکاران هم سرمایه‌های اجتماعی هستند که می‌توانند در مواقع لزوم به کار جامعه بیایند که حتی آنها را هم از بین بردیم.

 

  • مثلا برخوردی که با آقای علی دایی شد، با دیگران هم در سطوح مختلف انجام شد. این‌ها جزو کارهایی بود که سرمایه‌های اجتماعی را از بین برد. تصور نکنید که وقتی یک سلبریتی و یک چهره سیاسی را تخریب می‌کنیم فقط آن آدم را تخریب می‌کنیم، یعنی روندی را ایجاد کردیم که مخرب اخلاق، رواداری و نظام‌مندی اخلاقی در جامعه است. در اصل با تخریب افراد، فقط آن افراد تخریب نمی‌شوند، بلکه یک سرمایه بزرگی به نام سرمایه‌اجتماعی از بین می‌رود.

 

  • من از جمله کسانی هستم که معتقد بودم اگر حاکمیت یکدست اتفاق بیفتد، بسیاری از مشکلات فعلی حل می‌شود. دلیل ذکر این گفته‌ها وجود دو نکته بود؛ یک دلیل این بود که مجموعه امکانات اقتصادی سازمان‌های حکومتی که در اختیار دولت نیست مثل ستاد اجرایی، بنیاد مستضعفان، قرارگاه خاتم، پشت دولت قرار می‌گیرند که ظرفیت بزرگی دارند و می‌توانند مسائل اقتصادی و اجرایی کشور را حل کنند و از این جهت حاکمیت یکدست می‌تواند به نفع مردم باشد.

 

  • به نظرم تا وقتی که مجموعه و مقامات عالی کشور اراده‌ای نداشته باشند و یا اصلا نپذیرند که سیستم سیاسی کشور با ورود افراد باسابقه و باتجربه می‌تواند به نتیجه مطلوب‌تری برسد، اتفاق خاصی نخواهد افتاد. من حتی معتقد هستم فردی مثل احمدی‌نژاد در شرایط کنونی در اندازه و سطح خودش می‌تواند تاثیرگذار باشد. بقیه افراد هم همین‌طور.
بیشتر بخوانید:
لینک کوتاه : https://jomhouriat.ir/?p=185696

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰