جمهوریت: گمانهزنیها درباره کاندیداهای ریاست جمهور مدام در حال بروزرسانی است و هر روز یک خبر جدید مطرح میشود. به عنوان مثال تازهترین شنیدهها و اخبار غیررسمی از جدی شدن گمانه کاندیداتوری ابراهیم رئیسی، رئیس قوه قضاییه حکایت دارد. با این وجود برخی از فعالان سیاسی اصولگرا تداوم حضور وی در قوه قضاییه را به مصلحت مجموعه اصولگرایی و کشور میدانند. عباس سلیمینمین، فعال سیاسی اصولگرا یکی از این افراد است و در گفتگو با «نامه نیوز» در این خصوص سخن گفته است.
*گفته میشود که احتمال کاندیداتوری آقای رئیسی در انتخابات ۱۴۰۰ تقویت شده است. در این باره اطلاع بیشتری دارید؟
من عکس این مطلب را شنیدهام. ضمن اینکه بر اساس فهم مدیریتی و سیاسی بعید میدانم که وارد این عرصه شود، مگر اینکه شرایط تغییر کند. در شرایط کنونی، اما کاندیداتوری او مطرح نیست.
*برخی معتقدند که قابلیت آقای رئیسی برای رایآوری بیش از گزینههای مطرح در جریان اصولگرا است. شما از تغییر شرایط گفتید آیا رسیدن به این نتیجه که گزینه با رایآوری بیش از ایشان موجود نیست، شامل این تغییر شرایط است؟
قطعا آقای رئیسی زمینه ائتلاف و اتفاق را تقویت میکند، اما این به معنی آن نیست که حضور مستقیم او لازم باشد. به هرحال اتحاد را از طرق مختلف دیگر هم میتواند شکل دارد و آقای رئیسی هم در آن ایفای نقش کند. مثلا کاندیدایی را توصیه کند یا وقتی که به او مراجعه میکنند، فرد دیگری را صالحتر از خود عنوان کند. به هرحال منعی نیست و رئیس قوه قضاییه میتواند، نظر خود را درباره یک کاندیدا بیان کند.
*منطق مجموعه اصولگرایی برای اینکه عدم کاندیداتوری آقای رئیسی بهتر از کاندیداتوری اوست، چیست؟
ما تا کنون شاهد مدیریتهای مختلف در قوه قضاییه بودیم. در مدیریت آقای رئیسی بر این قوه، اما یک درخشش چشمگیرتری را شاهد هستیم. دقت داشته باشید که، چون قوه قضاییه در کشور ما مستقل است و رای قاضی هم قابل نقض نیست و به او جایگاه ویژهای میدهد، در گذشته یک سری مشکلات داشتهایم. در واقع در کنار این استقلال باید نظارتی هم باید میبود تا این قدرت مسیر خلاف را نپیماید. متاسفانه بعضا قضات ما از این قدرت سو استفاده کرده و در مسیری قرار گرفتند که قدرت و جایگاه قوه قضاییه را تخریب کرد.
آقایی رئیسی در این وادی نظارت خوبی را ایجاد و اعمال کردند. توفیقاتی در این زمینه داشتهاند، اما هنوز راه سختی را پیش رو دارند. ضمن اینکه آقای رئیسی هم به دلیل جوان بودن نسبت به سایر روسای قوه قضایه و هم به لحاظ اشراف بر این قوه نسبت به سایرین برای تصدی این قوه برتر است؛ لذا منطق مدیریتی حکم میکند که ایشان راه در پیش گرفته را متوقف نکند. اگرچه برای ایشان سهلتر است که از این بار سنگین شانه خالی کند. منافع مردم، اما حکم میکند که به کار خود ادامه دهد.
سوال بعدی من هم همین بود. در تشریح دلایل لزوم ماندن آقای رئیسی در قوه قضاییه به موفقیت او در مدیریت این قوه اشاره میشود. اما اگر از منظر او به عنوان یک چهره سیاسی نگاه کنیم، ماندن در این قوه بهتر است و یا ورود به عرصه رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری آینده سیاسی بهتری را رقم میزند؟
از نظر منافع شخصی قطعا خروج از قوه قضاییه برای او بهتر است. این یک مساله چند لایه است. در گذشته قوه مجریه خیلی تلاش کرده که قوه قضاییه را به انحراف بکشد. دانشگاه آزاد با هدایت آقای هاشمی در انحراف قوه قضاییه نقش اساسی داشت. افرادی مثل قاضی مرتضوی را متاسفانه تربیت کرد که خودشان یک معظل شدند. مهار اینها بسیار سخت است و حتما هجمه خواهند کرد، زیرا این شبکهها فقط در قوه قضاییه حضور ندارند.
اینها را توضیح میدهم تا مشخص شود در گذشته افرادی در قوه مجریه، مقننه و … به قدرت قوه قضاییه چشم دوختند و متاسفانه موفق شدند. آقای رئیسی در حال مبارزه با این باندها است. از سوی دیگر او کارهایی میکند که در گذشته انجام نمیشده است. مثلا بررسی جرم سیاسی در دادگاههای مربوطه. قبلا این دادگاهها نبود و به خصوص زمان آقای مرتضوی خیلی اعمال نفوذ میشد. الان آقای رئیسی دارند این مسائل را نیز اصلاح میکنند.
*اشاره کردید که خروج از قوه قضاییه از نظر منافع فردی به نفع آقای رئیسی است، پس چرا فکر میکنید که در این قوه میماند و کاندیدای ریاست جمهوری نمیشود. دلیل این اطمینان خاطر چیست؟
پایبندی به حقوق مردم. چون او میتواند در این وادی منشا صیانت از حقوق مردم باشد. اگر فرد دیگری مثل او – از نظر علمی، مدیریتی، اشراف و … – برای تصدی قوه قضاییه داشتیم حرفی نبود، اما الان نبود ایشان در این قوه موجب خسران است. البته امیدواریم بتوانیم در جریان انتخابات آتی ه وحدت برسیم. البته بسیار سخت است، زیرا برخی از عناصر توانمندی که در جایگاههای دیگری بودند، تخریب میشوند.
مساله مهم در این شرایط آن است که اجازه این تخریبها را ندهیم. با هر گرایشی که داریم نباید اجازه بدهیم که بگویند مثلا فرزند فلانی یا معاون فردی چه کرده است. اینها جوسازیهای محدودنگرانه و بر اساس منافع حزبی و گروهی است.
ما افراد و کاندیداهایی داریم که قبلا در مدیریت بسیار خوب درخشیدهاند و نیروهای تندرو اصولگرا و اصلاحطلب نتوانسته یک مورد را تخلف آنان را بگویند. تخریب اینها که به دلایلی مثل حسادت و تمامیتخواهی بیان میشود، باید مهار شود. دقت کنید که ما توانمندی داریم، اما باید آن را بپذیریم. مثلا در درون خود اصلاحات شهردار توانمندتر بود، اما مدعیان اصلاح طلبی تمامیتخواه او را نپذیرفتند. حتی حاضر نشدند که محسن هاشمی را بپذیرند. درحالی که هم سابقه مدیریتی بیشتری داشت و هم همگرایش بود. افراد فاسد و ضعیف متخلفی را سرکار گذاشتند! این تمامیتخواهیها و محدود نگریها در جران تندرو اصولگرا نیز وجود دارد. مثلا طیف پایداری و موتلفه با اینکه قابلیت چندانی ندارد، نگاه محدودنگری دارند. من معتقدم که اگر نگاه منافع ملی داشته باشیم، میتوانیم در عرصه انتخابات آتی مدیریت بسیار خوبی را عرضه بداریم که هم منشا خدمات برای مردم باشد و هم با توجه به کارنامهاش رای دادن مردم را ساده کند.
*برگردیم به موضوع کاندیداتوری آقای رئیسی، فرمودید که مثل او برای تصدی قوه قضاییه نداریم. این یعنی کاندیدایی با توانایی او در عرصه انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ داریم؟
حتی بالاتر هم داریم.
*مثلا چه کسی؟
من قطعا آقای قالیباف را به لحاظ مدیرت اجرایی و شهری بسیار بالاتر از آقای رئیسی میدانم و بارها هم اعلام کردهام که اینکه در انتخابات گذشته آقای قالیباف به نفع رئیسی کنار رفت، غلط بود. باید آقای رئیسی به نفع قالیباف کنار میرفت و اگر میرفت حتما آقای قالیباف رای میآورد و ما میتوانستیم منشا یک تحول در مدیریت اجرایی شویم و استاندارد مدیریت اجرایی کشور بسیار بالا میرفت. چون استاندارد مدیریت شهری در دوران او از هر وقتی بالاتر بوده است.
*اگر تجربه قبلی تکرار و هر دو رئیس قوه کاندیدای ریاست جمهوری شوند، جریان اصولگرای روی کدام یک اجماع خواهد کرد؟ آیا این بار مجموعه اصولگرایی از قالیباف حمایت میکند؟
باید دید که شرایط چگونه است و از حالا نمیتوان گفت. اما اظهار امیدواری میکنم که نیروهای تندرو اصلاحطلب و اصولگر به منافع جامعه بیاندیشند و صادقانه گام برداشته و دست از تخریب و برخوردهای سخیف خود برداند تا جامعه بتواند طعم شیرین خدمتگذاری را بچشد و خدماتی را دریافت کند که در گذشته کمتر دریافت کرده است.