به گزارش جمهوریت حسین کنعانی مقدم، بر این باور است که عهدهدار شدن سکان هدایت کشور در انتخابات ۱۴۰۰ از اهمیتی فوق العاده برخوردار است؛ زیرا هر شخصی که سکان هدایت کشور را در دست بگیرد به مدتی نسبتا طولانی باید از بحرانهای انباشته شده کشور آواربرداری کند و در زمینههای مختلف تدابیر جدیدی را در پیش بگیرد. بنابراین، بر این بار هستم که مسائل موجود در کشور به اندازهای است که واقعا حلوفصل آنها از عهده یک جناح خارج است. در نتیجه امر به نظر میرسد در دولت آینده همه جناحها میبایست برای رسیدگی به اوضاع کشور سهم داشته باشند و ایفای نقش کنند.
وی افزود: «کشور را نمیتوان تنها بایک جناح اداره کرد؛ تجربه نشان داد زمانی که یک جناح قدرت را در دست خود قبضه کند، جناح مقابل در مقام یک محکوم به عملکرد آن مینگرد. در حقیقت، توانایی در همه جناحها وجود دارد اما مهم این است که این توانمندیها در مسیری درست و صحیح مدیریت شود.»
این کارشناس مسائل سیاسی در ادامه تاکید کرد: «اما در سطحی دیگر، با توجه به اینکه انتخابات ریاست جمهوری ایران در سال ۱۴۰۰، بعد از انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در ماه نوامبر سال جاری است، به نظر میرسد از جریانی، گفتمانی «انقلابی» با تمرکز بر بازگشت به آرمانها و اصول انقلاب کشور ار مدیریت خواهد کرد. با این وجود در اجرایی کردن این گفتمان، ضروری است که همه جناحها مشارکت و حضور داشته باشند. در مجموع میتوان عنوان کرد که دولتی ائتلافی در سال ۱۴۰۰ مدیریت پاستور را در دست خواهد گرفت.»
کنعانی مقدم در بخشی دیگر از گفتههای خود تصریح کرد: «در سال ۱۴۰۰ به هیچ عنوان شخص اهمیت نخواهد داشت، بلکه این نمایندگی یک گفتمان است که رئیس قوه مجریه را تعیین خواهد کرد. گفتمان بازگشت به آرمانهای اصیل انقلاب، مهمترین روندی است که میتوان مورد پیشبینی قرار داد. برای نمونه اینکه شخصی همچون محمود احمدی نژاد در سال ۱۳۸۴ موفق به برنده شدن در انتخاب شد، به دلیل طرح گفتمان انقلابی گری از سوی او بود اما در عمل شاهد بودیم احمدینژاد بیشتر بُعد پوپولیستی انقلاب را مدنظر قرار داد که هدف اصلی آن رای آوردن مجدد بود. این در شرایطی است که بر اساس فرمایشات امام خمینی سوءاستفاده از رای مردم به شدت رد شده است. با این اوصاف، بر این باور هستم که بعد از ۱۴۰۰ وضعیت نسبت به شرایط کنونی بهتر خواهد شد.»
این فعال سیاسی در بخش پایانی گفتههای خود به سایت انتخاب اظهار داشت: «رئیس جمهور آینده کشور با توجه به شرایط فعلی کشور، در سطح ابتدایی باید در پی آن باشد که بهبود تعامل بینالمللی را در سرلوحه راهبرد خود قرار دهد اما همزمان باید در برابر زیادهخواهیهای آمریکا و کشورهای اروپایی ایستادگی کند. در سطح داخلی نیز جانشین حسن روحانی باید اولویت را بر ایجاد اجماع میان جناحها و شخصیتهای سیاسی مختلف و دلسوز انقلاب بگذارد. واقعیت این است که اوضاع و احوال کنونی کشور به گونهای است که تنها یک جناح نمیتواند روند امور را به درستی پیش ببرد.»