جمهوریت – نشست تخصصی عربستان و چین، زمینههای تاریخی و پیامدهای امنیتی با همکاری سه نهادِ مرکز مطالعات راهبردی خلیج فارس دانشگاه شیراز، مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه و انجمن ایرانی مطالعات غرب آسیا، در تاریخ ۲۸ آذرماه ۱۴۰۱ش. با حضور اساتید، پژوهشگران و دانشجویان به صورت مجازی برگزار شد. سخنرانان این نشست آقایان دکتر نوذر شفیعی، دکتر جواد حیراننیا، دکتر مهدی علیخانی و دکتر کرمی بودند که مطالب خود را در این جلسه ارائه دادند.
در آغاز برنامه علی محرابی به عنوان دبیر نشست به بیان اهداف، برنامهها، کلیات و اهمیت این نشست پرداخت و گزارشی از روند برگزاری آن ارائه داد. وی گفت: برگزاری نشست تخصصی مسئلهشناسی عربستان و چین در راستای بررسی ابعاد مختلف سفر رئیس جمهور چین “شی جین پینگ” به عربستان سعودی است که نتیجه این سفر نیز انعقاد بیش از ۳۰ توافق استراتژیک بوده است؛ لذا لازم است در این خصوص مسئلهشناسی لازم صورت بگیرد.
دکتر نوذر شفیعی، دانشیار روابط بین الملل دانشگاه تهران، اولین سخنران این نشست با موضوع “موضع شی جین پینگ در پرتوی تحولات سیاست خارجی چین” بود. بیانات دکتر شفیعی بیشتر در حوزه تحولات سیاست خارجی چین و تأثیر آن بر تغییر روابط این کشور با کشورهای منطقه خاورمیانه بود. وی تأکید بسیاری به نیاز به تغییر در سیاست خارجی کشور ایران برای مقابله با چالشهای ناگهانی، از طریق ایجاد ابتکار و آزادی عمل داشت.
این دانشیار روابط بینالملل دانشگاه تهران صحبت خود را با اشاره به این مسئله آغاز کرد که کشور چین مناسبات خود را با شورای همکاری خلیجفارس، گسترش داده است. وی افزود که رئیسجمهور چین در سفر اخیر خود به این منطقه، بیانیه مشترکی با این شورا صادر کرده که بخشهایی از آن برای ایران غیرمنتظره بوده است. دکتر شفیعی عنوان کرد که چین از موضع کشورهای شورای همکاری خلیج فارس در ارتباط با جزایر سهگانه حمایت کرده و دو تفسیر در این باره وجود دارد: ۱. تفسیر بدبینانه مبنی بر اینکه چین میان ایران و شورای همکاری خلیجفارس، شورا را انتخاب کرده است؛ و ۲. تفسیر خوشبینانه بر این اساس که چین همسو با شورای همکاری خلیج فارس نیست و این موضع نیز در نتیجه یک سهلانگاری اتفاق افتاده است.
این تحلیلگر ارشد روابط بینالملل با دیدگاه اول موافق بود؛ اما این نکته را اضافه کرد که بحث انتخاب میان ایران و شورای همکاری خلیج فارس نیست؛ ولی این موضوع، علامتی منفی برای کشور ما تلقی میشود. وی یادآور شد که در بخشهایی از این بیانیه بر جلوگیری از بلندپروازی کشورها در حوزه هستهای و حمایت از گروههای تروریستی تأکید شده و این نشاندهنده آن است که این بیانیه، خطاب به کشور ایران نوشته شده است. این دانشیار روابط بینالملل بیان کرد که چین به کشورهای شورای همکاری خلیج فارس نزدیک شده و این موضوع میتواند برای کشور ایران دربردارنده نکات منفی و مثبت باشد و در مجموع حضور چین در منطقه خاورمیانه، تا جایی که منافاتی با منافع ملی این کشور نداشته باشد، به نفع جمهوری اسلامی ایران است.
دکتر شفیعی با طرح سیاست کلی چین به سخنان خود ادامه داد. وی خاطرنشان کرد که این کشور اصولاً در اختلاف میان کشورها دخالتی نمیکرده و درمورد جزایر سهگانه و موضوعات دیگر نیز همین انتظار از چین میرفت؛ اما باید به این نکته نیز توجه کرد که سیاست خارجی چین دچار تحولاتی شده است. عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران اضافه کرد که درگذشته تلاش چین مبنی بر این بود که به تدریج و بدون ایجاد حساسیت به رشد خود ادامه دهد؛ اما امروزه این کشور بر این باور است که برای آن که بتواند با آمریکا تعادل و توازن برقرار کند، علاوه بر نفوذ اقتصادی نیازمند نفوذ امنیتی و سیاسی نیز است.
وی افزود: کشور چین به این علت که دچار معضلات اتحاد با دیگر کشورها نشود، به «پیمان مشارکت استراتژیک» روی آورده است. وی این نکته حائز اهمیت را عنوان کرد که کشورهای عربی، دارای بلندپروازیهای اقتصادی هستند که فقط چین میتواند حامی آنها در حوزه سرمایهگذاری و دفاعی این مسئله باشد و حجم همکاری این کشورها با هم، قابلمقایسه با ارتباطات چین و ایران نیست. دکتر شفیعی بحث را با این مطلب به پایان رساند که ایران باید در این بحران، ایجاد فرصت کند و در سیاست خارجی خود در پی متنوعسازی باشد.
دکتر جواد حیراننیا به عنوان دومین سخنران این نشست با موضوع “همکاری موشکی و هستهای چین با عربستان” سخنرانی خود را آغاز کرد. مدیر گروه خلیج فارس و کشورهای همجوار مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه، با بیان مقدمهای کوتاه، با تاکید بر سفر رئیس جمهور چین به عربستان سعودی، روابط ریاض و واشنگتن را تحت شرایطی ارزیابی کرد که روابط دو کشور بر سر موضوعاتی مانند امنیتِ انرژی، امنیت منطقهای و حقوق بشر متشنج بود.
وی افزود: جدیدترین اختلاف دو کشور نیز تصمیم اوپک پلاس مبنی بر موافقت بر سر موضوع کاهش دو میلیون نفت در روز و ادامه این روند است که این تصمیم اوپک پلاس با نارضایتی واشنگتن همراه بود. حیراننیا با اشاره به سفر مذکور بیان کرد که این پنجمین سفر یک رئیس جمهور چین به عربستان بود که با هر سفر نیز روابط دو جانبه بین دو کشور عمیقتر شده و اختلافهایی که وجود داشته رفع شده است.
وی ادامه داد: اولین سفر رئیس جمهور چین “جیانگ زمین” در سال ۱۹۹۹ انجام شد و سفر جاری نیز به پیمان جامع همکاری استراتژیک منجر شد که این نشان میدهد دو کشور طیف وسیعی از منافع مشترک با همدیگر دارند. برای مثال، چین حدود ۱۸ درصد نفت خود را از عربستان تامین میکند. تجارت بین دو کشور در ۲۰۲۱ بالغ بر ۸۰ میلیارد دلار بوده و شرکتهای چینی از ۲۰۰۵ تا به کنون بیش از ۳۶ میلیارد دلار در قراردادهای خودشان با عربستان به دست آوردهاند. لذا از منظر ریاض، چین یک شریک تجاری شماره یک به شمار میرود و تامینکننده فناوری، مشتری بلندمدت انرژی و شریک استراتژیک جامع عربستان است. این پژوهشگر ارشد مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه افزود: مسئله اصلی این است که حاکمان عربستان به دنبال تنوع بخشیدن به شراکتهای استراتژیکشان برای تامین منافع اقتصادی و امنیتی ریاض هستند. با این حال پذیرش روابط نزدیک عربستان با چین به این معنا نیست که ریاض میخواهد همکاری خودش با واشنگتن را حداقل در مقطع کنونی کاهش بدهد. مقامهای عربستان حتی زمانی که اختلاف بر سر کاهش تولید نفت با واشنگتن داشتند نیز به نوعی صحبت میکردند که بر اهمیت رابطه با واشنگتن تاکید داشتند. همچنین چین با وجود همکاری نظامی با عربستان تاکنون نتوانسته تضمینهای امنیتی به این کشور ارائه بدهد؛ موضوعی که زیربنای همکاری عربستان و آمریکا است.
حیراننیا تاکید کرد: بنابراین اگرچه بهبود روابط با چین برای سعودیها یک اولویت است، اما تا زمانی که تحولات منطقه به شکل کنونی ادامه پیدا کند و تا زمانی که این کشور در برابر حملات نظامی ایران و متحدانش آسیبپذیر باشد، سعودیها محدودیتهایی برای دور شدن از آمریکا از مسائل نظامی و امنیتی خواهند داشت.
مدیر گروه خلیج فارس و کشورهای همجوار در ادامه صحبتهای خود با ارائه تاریخی به پیشینه همکاری نظامی چین و عربستان پرداخت. پیشینه همکاری چین و عربستان در موضوع موشکی به دهه ۱۹۸۰ میلادی باز میگردد. در سال ۱۹۸۰ چین ۵۰ موشک بالستیک میان برد css2 که جز خانواده موشکهای دانگفنگ است به سعودی داده بود. ارسال این موشکها مخفیانه انجام شده بود و آمریکاییها از این داد و ستد موشکی خبر نداشتند. یکی از دلایلی که باعث شد عربستان در خلال جنگ ایران و عراق به دنبال خرید موشک برود تهدید موشکی صدام از یک طرف و داشتن دست بالا در موازنه استراتژیک در ایران انقلابی شیعه از طرف دیگر بود.
در ادامه وی افزود: یکی از دلایلی که عربستان خرید موشک از چین را حتی از آمریکا مخفی کرده بود، همین بود که میخواست برنامه موشکی خودش را پیش ببرد و آمریکا مقابل عمل انجام شده قرار بگیرد تا مخالفتهای احتمالی واشنگتن مانع دستیابی عربستان به موشک نشود. البته زمانی که صعودیها موشک دانگفنگ۲۱ را در سال ۲۰۰۷ از چین خریداری کردند با سازمان سیا هماهنگی انجام داده بودند و این سازمان محموله را چک کرده بود و این که قابلیت حمل کلاهک هستهای را نداشت مطمئن شده بود.
حیراننیا گفت: از دلایلی که این اخبار درز پیدا کرد نگرانی عربستان از برنامه موشکی بود که بر همین اساس ریاض اعلام کرد که موشک میانبرد دانگفنگ۲۱ را از چین خریداری کرده که بتواند مقابل ایران بازدارندگی ایجاد کند. بنابراین تداوم همکاری موشکی عربستان و چین را میتوان در قالب تنوعبخشی در حوزه سیاست خارجی از سوی ریاض ارزیابی کرد. عربستان همچنین برای تقابل با حملات موشکی حوثیها که مورد حمایت ایران هستند، به دنبال ایجاد موازنه موشکی نیز است.
دکتر جواد حیراننیا تاکید کرد: عربستان برای سالیان متمادی زیر چتر امنیتی آمریکا بوده و بعید است که تا سالیان آینده این رابطه نظامی و امنیتی خدشهدار شود. ولی عربستان با متنوع کردن شرکای استراتژیک خودش هم به سیاست موازنه از راه دور واشنگتن واکنش نشان میدهد و هم نارضایتی خودش را از سیاستهای منطقه آمریکا در خصوص ایران ابراز میکند. عربستان دریافته است که اتکای امنیتی بیش از اندازه به آمریکا چقدر خطرناک است. لذا ریاض گزینه بومی ساخت تسلیحات موشکی و گسترش برنامه هستهای با چین را بیش از پیش دنبال میکند. در واقع عربستان معتقد است که چون آمریکا شرط ریاض مبنی بر نادیده گرفتن استاندارد طلایی را نمیپذیرد، همکاری هستهای با چین را دنبال میکند. بنابراین سفری که شیجینپینگ به عربستان انجام داد و امضای توافق جامع راهبردی نشان میدهد که روابط چین و عربستان تغییر زیادی نسبت به گذشته خودش کرده است.
دکتر مهدی علیخانی، استادیار دانشگاه آزاد اسلامی و رئیس گروه عربستان انجمن ایرانی مطالعات غرب آسیا، دیگر سخنران نشست بود که موضوع “روابط پکن و ریاض؛ بسترها و پیامد ها” را در دستورکار خود قرار داد.
وی یکی از زمینههای رویکرد عربستان نسبت به چین و روسیه را ناشی از «بیاعتمادی و نارضایتی» سعودیها از دولت اوباما به واسطه مواضع آمریکا در قبال ناآرامیهای سال ۲۰۱۱ جهان عرب، ازجمله سقوط حسنی مبارک، و تشدید این بیاعتمادی همراه با خشم، به دلیل توافق برجام دانست و گفت: این مسایل موجب شد تا ریاض در پی کاهش وابستگی صرف به آمریکا برآید و برای توسعه روابط با چین و روسیه تلاش بیشتری کند.
عضو هیات مدیره انجمن مطالعات غرب آسیا افزود: از منظر سعودی، این روابط میتوانست به افزایش قدرت مانور سیاسی بینالمللی و منطقهای ریاض و استقلال بیشتر از آمریکا بیانجامد. همانند تحولات مرتبط با جنگ اوکراین، که عربستان به درخواستهای آمریکا در بحث نفت بیتوجهی کرد و این بی توجهی به رغم سفر بایدن به عربستان و دیدارهای او از جمله با حضور محمد بن سلمان که به نوعی خط قرمز بایدن محسوب می شد، و او را قبلاً اراذل و اوباش خوانده بود، ادامه پیدا کرد.
دکتر علیخانی در ادامه عامل مهمتر در نگاه سعودی به چین را به ویژه از زمان ملک سلمان و محمد بن سلمان، توجه به «اهمیت ذاتی چین» بهعنوان قدرت سیاسی، قدرت نسبی نظامی و قدرت اول آینده اقتصادی جهان دانست و آن را در راستای توازنبخشی عربستان به روابط خارجی و چندجانبهگرایى در روابطش با قدرتهاى بزرگ عنوان کرد.
استادیار دانشگاه آزاد اسلامی تهران جنوب در عین حال برقراری روابط راهبردی میان چین و عربستان را به معنای جایگزینی آن با روابط تاریخی عربستان با آمریکا ندانست و گفت: در نقطه مقابل، تصور میکنم ما در ایران هنوز اهمیت رابطه با چین را به عنوان یک قدرت اقتصادی بالفعل کنونی، و قدرت برتر اقتصادی بالقوه و آتی، درک نکردهایم. چرا که «سیاست نگاه به شرق» اعلامی ایران، به روابط «عادی» تجاری با چین، و تمرکز بر روابط با روسیه محدود شده است.
وی در این باره توضیح داد: علت این برداشت این است که نگاه بلندمدت به شرق به ویژه چینِ اقتصادی، مستلزم مهیا بودن شرایط بینالمللی مناسب و غیرتحریمی است. علاوه بر این، فضای بدون تنش در سیاست خارجی و وجود روابط متوازن با دیگران است که امکان بازیهای دیپلماتیک و امکان انتخابهای استراتژیک و حتی اقتصادی مناسبتر را به ایران میدهد.
دکتر علیخانی عامل دیگر موثر در روابط عربستان و چین را مساله ایران دانست که از این روابط اثر میگیرد و بر آن اثر میگذارد و گفت: رویکرد چین تا پیش از این، اتخاذ سیاست موازنه، و عدم ورود به اختلافات در مناطق مختلف بود. این موازنه در ارتباط با ایران و عربستان نیز تا به امروز رعایت شده بود. اما در سفر اخیر شی بیانیههایی منتشر شد که با اتخاذ مواضع مشترک در قبال نقش منطقهای، برنامه هستهای و جزایر سهگانه ایرانی، حکایت از وقوع تغییراتی قابل تامل دارد.
وی طرح روابط «راهبردی» چین با ایران را پس از توافق برجام و ناشی از رفع تحریمها دانست و افزود: با بازگشت تحریمها چین هرگونه سرمایهگذاری یا اقدامات بلندمدت و زیرساختی در ایران را از دستور کار خود خارج کرد و حتی پروژهای که با اصرار چین در سفر شی به تهران به امضا رسیده بود هم بیسرانجام ماند.
او علت این اتفاق در قبال ایران و در مقابل آن، عملیاتی شدن روابط راهبردی عربستان و چین از طریق انعقاد قراردادهای مختلف را متاثر از عوامل مختلف از جمله، حجم و منافع نابرابر همکاری اقتصادی و تجاری با عربستان و اعراب منطقه در قیاس با ایران، و مهمتر از آن، موضوع تحریمهای ایران دانست و گفت: پکن در مسیر تعریفشده خود برای منطقه خلیج فارس، فعلاً قصد ندارد با آمریکا وارد چالش شود. از سوی دیگر هم دلیلی نمیبیند تا بیش از این منتظر رفع تحریمهای ایران بماند و طبیعی است که مانند هر کشوری در شرایط رقابتی اقتصادی جهان و نیز در شرایط آنارشیک بینالمللی، به منافع خودش فکر کند.
عضو هیات مدیره انجمن مطالعات غرب آسیا البته تاکید کرد: معتقد نیستم که چین ایران را رها کرده باشد، اما چین بازیگری است که به رغم نقد نسبت به رویکرد غرب در زمینه حقوق بشر، و نقد به یکجانبهگرایی به ویژه نظامی آمریکا، در عمل نظم موجود بینالمللی را پذیرفته و در چارچوب آن از جمله رعایت تحریمها عمل میکند. بر این اساس طبیعی است که اولویت پکن، بازیگرانی هستند که حداقل در حال حاضر در برابر نظم بینالمللی نیستند و محدودیتی برای سرمایهگذاری و کار بلندمدت با آنها وجود ندارد.
دکتر علیخانی افزود: هر بازیگرى به منافع خود فکر میکند، و ایران هم باید بر این اساس عمل کرده و براى جلوگیری از تنزل منزلت ژئوپلتیکی خود به سمت تنشزدایی در روابط خارجی، رفع تحریمها و برقراری روابط متوازن در عرصه خارجی برود.
عضو هیات مدیره انجمن مطالعات غرب آسیا با بیان اینکه این برداشت وجود دارد که واکنشهای رسمی پراکنده و متعدد اولیه از طرف ایران به بیانیههای مشترک چین با عربستان و اعراب، ناشی از غافلگیری در تهران بود، گفت: ما تجربه رای چین و روسیه به شش قطعنامه تحریمی شورای امنیت را هم در زمان دولتی که سیاست نگاه به شرق را به شکل برجستهای طرح میکرد، داشتیم. اما باید توجه کنیم که این اتفاق به توسعه روابط ایران با چین آسیب نزند. چین بازیگری مهم است و غفلت از آن با منطق سازگار نیست.
دکتر مهدی علیخانی در پایان گفت: هر زمان موقعیت بینالمللی ایران مورد هجمه قرار گرفته، اعراب توانستهاند چنین مواضعی را در برنامههای دیپلماتیک دو و چندجانبه شان روی میز طرفهای خود قرار بدهند. اما در مقابل، هر زمان موقعیت بینالمللی ایران مطلوب بوده، اعراب در اتخاذ چنین مواضعی حتی در میان خود با دشواری مواجه شده بودند. اکنون نیز ابتکار عمل در دست ایران است. و باید با دیپلماسی صحیح، تنشزدایی و قاعدهمندسازی روابط با قدرتها، ضمن بهبود شرایط، مانع بدتر شدن این وضعیت بشویم.
دکتر کامران کرمی، پژوهشگر مهمان مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه با موضوع “ادراک سعودی از حضور چین در خلیج فارس” به عنوان آخرین سخنران این نشست در ادامه به ارائه مطالب خود پرداخت.
بیانات وی بیشتر در خصوص تعاملات چین و عربستان سعودی و تأثیر آن بر روابط عربستان سعودی و ایالات متحده بود. وی بر این واقعیت تأکید داشت که آمریکا، منافع و دغدغههای شرکای خود را مدنظر قرار نداده و این مسئله، زمینهای برای رویکرد مستقلتر عربستان سعودی در سیاست خارجی خود و گرایش به چین شده است.
این پژوهشگر روابط بینالملل صحبت خود را با اظهارنظرهای دو شاهزاده ارشد سعودی آغاز کرد که مبتنی بر دو گزاره کلیدی بود: ۱. واقعیت خیزش چین در نظام بینالملل در حال تغییر؛ و ۲. ضرورت ایجاد موازنه در برابر ایالات متحده آمریکا به عنوان متحد سنتی. وی افزود که چین، اصلیترین شریک تجاری عربستان سعودی و بزرگترین خریدار نفت این کشور بوده و این خود زمینهای برای تمایل عربستان سعودی به ایجاد روابط با چین است. کرمی عنوان کرد در حالی که واردات نفت آمریکا از عربستان سعودی، اهمیت حیاتی خود را از دست داده، ما شاهد افزایش روابط نفتی این کشور با چین هستیم و در سفر رئیسجمهور چین به عربستان سعودی نیز نفت، عنصر محوری بوده است.
دکتر کرمی یادآور شد که از دیگر عوامل گرایش عربستان سعودی به چین، میتوان به مدل توسعه اقتدارگرایانه ارائه شده توسط این کشور اشاره کرد که با محوریت دولت مرکزی همراه است. وی اضافه کرد که نکته جالب توجه در روابط این دو کشور این است که چین مداخلهای در مسائل داخلی عربستان سعودی ندارد و توقع دارد در مقابل، رویکرد عربستان سعودی نیز همینگونه باشد. پژوهشگر مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه بیان کرد که دلیل انتخاب شورای همکاری خلیج فارس توسط چین این است که کشورهای عضو این شورا، کنشگرانی متعارف در نظام بینالملل هستند و عملی ضد نظم موجود انجام نمیدهند.
کرمی سخنرانی خود را با ذکر این نکته مهم به پایان رساند که حضور چین در منطقه خلیج فارس بر مبنای سه محور کلیدی است: ۱. انرژی و حفظ امنیت آن؛ ۲. زیرساخت و تجارت؛ و ۳. حوزههای مربوط به فناوری. وی اضافه کرد که درهمتنیدگی روابط اقتصادی و تجاری میان چین و شورای همکاری خلیجفارس، حضور سیاسی و نظامی چین در این منطقه را در پی دارد.
در نهایت این نشست تخصصی به همراه پرسش و پاسخ پژوهشگران و دانشجویان از مهمانان برنامه و صحبتهای پایانی علی محرابی به اتمام رسید.