انتخابات مجلس یازدهم در پیش است و در این دوره هم بسیاری میپرسند که آیا همچنان برخی از نامزدها قرار است جای برنامهمحوری را با طرح شعارهای جذاب و عوام پسند پُرکنند؟
به گزارش ایرنا، شعارگرایی یکی از آفتهای بزرگی است که انتخابات را تهدید میکند. بر این اساس، تقویت رویکردهای برنامهمحور باید مدنظر قرار گیرد تا به سمت سامانمندشدن انتخاب حرکت کنیم.
تب انتخاباتی و تکاپو برای کسب آرا منجر به این مساله میشود که افراد و جریانهای سیاسی جهت کسب آرا، شعارهای جذابی مطرح سازند. این رویه به عوامگرایی (پوپولیسم) میانجامد که آسیبی بر پیکره جامعه و مردمسالاری است.
نظر به اهمیتِ موضوعِ برنامهمحوری، در این زمینه به ذکر چند نکته میپردازیم؛
۱- آسیبشناسی و علتکاوی مساله بیبرنامگی، ما را به سمت ضعف تحزب و جامعه مدنی راهنمایی میکند. بر این اساس، نبود جامعه مدنی قوی و احزاب توانمند، نقطه آغازین ظهور و بروز عوامفریبی است. در واقع ضعف نهادهای مدنی، بهشت تفکرات پوپولیستی است. در این شرایط است که فضا برای افراد و جریانهایی فراهم میشود تا با سوار شدن بر موج شکافها و نارضایتیهای مردم و طرح شعارهای عوام فریبانه، تیشه به ریشه مردم سالاری و نهادهای برآمده از آن بزنند.
۲- طی سالهای گذشته به دلیل غلبه شعار بر برنامه، شاهد بودیم افرادی توانستند پیروز شوند که از توانمندی لازم برخوردار نبودند. همین امر طی روندی منجر به تضعیف کارکردی و عملکردی مجلس شد.
از طرفی دیگر نیز نوع و مدل تبلیغات انتخاباتی به ویژه در شهرهای کوچک کمتر سمت و سوی برنامه محوری دارد و بیشتر مبتنی بر سخنرانی و حضور در مراسمهای مختلف است.
۳- حرکت برمدار برنامه و فرایندی دیدن امور، رویکردی در برابر نگرش موقتی و مقطعی است. سیر تحول توسعه در جوامع مختلف نیز نشان از آن دارد که امور باید فرایندی و پروسهای باشد. به عبارتی دیگر برنامه محور بودن نامزدهای انتخاباتی میتواند چشمانداز روشنی از ایدهها و رویکردها ارائه کند. در واقع برنامهمحوری به نوعی نقشه راهی در مسیر توسعه و پیشرفت کشور است.
۴- نکته مهمی که باید مدنظر قرار گیرد این است که اگر نامزدهای انتخاباتی برنامه ارئاه کنند، باید در آینده نسبت به عملکرد خود پاسخگو باشند، از این رو کارنامه آنها را بهتر میتوان بررسی کرد. همچنین فردی که برگزیده میشود مسئولیت پذیری بهتری خواهد داشت.
۵- از طرفی دیگر نیز به دلیل این که در فضای تبلیغاتی شعار جای واقعیتها را میگیرد، میتواند در گزینشگری درست تأثیر گذار باشد، به این معنی که رای دهندگان در انتخاب گزینههای اصلح میتوانند گزینش دقیقتری داشته باشند. با این حال اگر در تبلیغات حاشیهها جای متن را بگیرند، شناخت رای دهندگان از برنامههای اصلی کاهش مییابد.
۶- به نظر میرسد ما نیازمند تغییراتی در سازوکارهای تبلیغاتی در انتخابات هستیم. این امر مستلزم تقویت تحزب، شناسنامهدار شدن جریانهای فعال سیاسی، داشتن راهبرد و راهکارهای مشخص، حضور تخصصهای مورد نیاز مجلس و برنامه محور بودن نامزدهای انتخاباتی است.