به گزارش جمهوریت ، با روشن شدن هرچه بیشتر پیامدهای سنگین اقتصادی و انسانی کرونا در آمریکا و همچنین فشارهای مضاعف جامعه مدنی آمریکا به دولت ترامپ پس از کشتن “جورج فلوید” توسط پلیس در “مینیاپُلیس”، بسیاری براین باورند که دولت ترامپ در موقعیت ضعیف تری از گذشته قرار گرفته است و اکنون بهترین زمان مذاکره با آمریکای ترامپ است.این درحالیست که تا نوامبر و انتخابات ریاست جمهوری آمریکا کمتر از ۶ ماه زمان باقی است.
شخصیتهای مطرحی در حوزه اقتصاد وسیاست همچون دکتر “محسن رنانی” و دکتر “احمد نقیب زاده” طی روزهای اخیر کوشیدهاند توجیهات لازم را برای استفاده از ابزار مذاکره با آمریکای ترامپ در شرایط فعلی آمریکا بیان کنند اما مداقه دقیقتر در مورد دیدگاه انتخاب گزینه مذاکره در چنین زمانی نشان میدهد که حامیان این دیدگاه پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات پیش رو را قطعی و آن را مفروض بحث خویش قرار دادهاند.
در برابر، پرسشی که مطرح میشود این است که آیا میشود طی کمتر از۵ ماه مذاکرات پیچیدهای با آمریکای ترامپ داشت درحالی که به نتیجه رسیدن آن در هالهای از ابهام قرار دارد.
رای پاسخ به سوال فوق بهتراست مروری به روند شکل گیری برجام داشته باشیم.
شروع مذاکرات رسمی و آشکار برای شکلگیری برجام به ۱۰۰ روز اول دولت روحانی و شکل گیری توافق اولیه ژنو برمی گردد.
از توافق ژنو و تعلیق تحریمها تا حصول نتیجه نهایی ۲ سال زمان صرف مذاکرات هستهای شد.
حال چگونه میشود در “پَنِلی” پیچیدهتر طی۵ ماه به نتیجه لازم رسید؟
نکته دیگر اهمیت رای و نظر کنگره آمریکا در مورد هرگونه توافق احتمالی است.
در مورد برجام دولت اوباما از کنگره با اکثریت نسبی جمهوریخواه از طریق قاعده “فیلی باستر” عبور کرد و کنگره به برجام رسمیت نداد.
این درحالی است که در مورد هرگونه توافق احتمالی جدید با امریکا بدون رای مثبت کنگره توافقی باثبات حاصل نخواهد شد و کنگره از قدرت ممانعت در برابر هرگونه توافق احتمالی برخوردار است.
مورد مهم دیگر خواستهای موجود آمریکای ترامپ از ایران در روی میز مذاکرات است.
خواستههای مذاکراتی مطرح دولت ترامپ ورای برجام میباشد و رفع اختلاف جدی طرفین مذاکره در مورد آنها زمانی نسبتا طولانی میطلبد و زمان باقیمانده تا انتخابات بههیچ وجه کافی نیست.
امر مهم دیگر توجه به پیامدهای پذیرش مذاکره در فضای سیاسی آمریکا در پیشانوامبر (قبل از انتخابات ماه نوامبر) است.
رفتن پای میز مذاکره در شرایط فعلی میتواند به عنوان برگ برنده برای رییس جمهوری عمل کند که طی دوران پساکرونا با چالشهای جدی در انتخابات پیش رو روبروست و دادن کارت برنده مذاکره بدون زمان لازم برای کسب امتیاز طی ۵ماه پیش رو میتواند استراتژی حاصل جمع جبری صفر را برای ایران درپی داشته باشد و بازی برد و باخت (بُرد ترامپ و باخت ایران) را سبب گردد.
اگرچه هر نوع پالس مذاکراتی میان ایران و آمریکا در کوتاه مدت کمر “تورم انتظاری” را خُرد میکند ولی در صورت عدم حصول نتیجه میتواند عواقب سختتری داشته باشد.
درنهایت باید بیان کرد که انتخابات پیش روی ریاست جمهوری ایالات متحده انتخاباتی سخت و جدی و نزدیک خواهد بود و روندهای انتخاباتی از دوران پساکرونا هرچه بیشتر از قطعیت پیروزی ترامپ به وضعیت پنجاه – پنجاه و حتی شانس پیروزی داشتن رقیب ترامپ نیز متمایل گشته است.
حال نمیتوان فرصت سوزی ۳ سال اخیر را با عجله مذاکراتی در ۶ ماه آینده پر کرد بلکه بهترین تصمیم در شرایط فعلی رصد فضای سیاسی این روزهای آمریکا و “انسجام” پیداکردن روی اهداف در روندهای مذاکراتی در طی ماههای آتی است؛ همانی که چه با پیروزی دونالد ترامپ و چه با پیروزی جو بایدن میتوان بخوبی انجام داد.