جمهوریت – زینب موسوی نوشت:
من تو یه شرکت داغونی برنامه نویس وب بودم. حالمم خیلی بد بود. کار بد حقوق بود همکارای بد زندگی افتضاح.
اون وقتا بهترین لحظات وقتایی بود که با بچه های سایت طرفداری کل کل می کردیم. اونجا یه پسری بود که نمی شناختمش تازه اضافه شده بود. با هم یکی از بچه ها رو دست انداختیم و بعدش شماره اشو بهم داد. با خودم گفتم چه پسر قشنگیه. چقدر باحاله. بعدا صمیمی تر شدیم. وقتی قرار شد امپراطور کوزکو رو بسازم داشتم باهاش حرف میزدم. فروردین ۹۵ بود هنوز آخرای فروردین بود و هر روز من تو تلگرام میگذشت با پسری که تازه رفته بود آلمان و خیلی قشنگ بود. و به همه میگفتم مدل پسرونه منه با این تفاوت که طرفدار بایرن مونیخه
اولین کلیپو که ساختم واسش فرستادم گفت خیلی بامزه است خیلی کارت میگره فالوعرت میشه یه میلیون فالوعرت بشه یه میلیون خودم میام می گیرمت.
شد اولین فالوعرم بزرگترین طرفدارم و حامی همیشگی کارم.
۳ سال گذشت من اومدم تهران دیگه طرفداری نرفتم اونم نرفت. زندگیمون از هم خیلی دور شد ولی همیشه وقتی گربه میدیدم هر وقت بایرن مونیخ می دیدم هر وقت برکینگ بد می دیدم یاد یه پسر قشنگی میوفتادم که خیلی باحال بود.
خرداد ۹۸ بود زندگی هنوز انقدر تلخ نشده بود. گفت بیخیال این همه فاصله من دوستت دارم و نمیدونست که من خیلی وقته دوستش دارم…
الان ۱۴۹۶ روز از اون شب میگذره. ۱۴۹۶ بار هر شب ساعت ۱۲ شب بهش گفتم دوسش دارم تا روزمو با دوست داشتن بهش آغاز کنم. ۱۴۹۶ روز منهای ۲۸ شب زندان…
فالوعرم هیچ وقت یه میلیون نشد. ولی فردا صبح بالاخره باهم از خواب بیدار میشیم و من بیشتر از همیشه عاشقشم…
دوستت دارم مهرداد خوبم.
بیشتر بخوانید:
- شوخی ۱۸+ امپراطور کوزکو با سیدجواد هاشمی / فیلم
- تفسیر سیاسی عجیب از سکانس لخت شدن هاشمی/ ارتباط زخم کاری با فوت هاشمی رفسنجانی
- دردسرهای زینب موسوی امپراطور کوزکو
- دادستان قم: زینب موسوی تعهد دهد تا مشمول عفو شود