جمهوریت : سیما پروانه گهر در روزنامه سازندگی نوشت: محمدرضا باهنر در دفتر جامعه اسلامی مهندسین در حالی که سمت دبیرکل جبهه پیروان خط امام و رهبری را دارد هنوز همان شمایل نایب رییس مجلس هشتم است؛ در عیان نه طرف جریانی را می گیرد و نه ضد آن ها سخن می گوید ؛ در شرایط افتراق اصولگرایان محتاطانه نقد می کند و از موضع گیری های تند پرهیز دارد . به نفع و له هیچ یک از لیست اسامی بلند بالای اصوگرایان که برای خرداد ۱۴۰۰ دورخیز کرده اند سخنی نمی گوید و هرگونه ارزیابی را منوط به آرایش این صحنه بعد از مساله بررسی صلاحیت ها موکول می کند .او که در ایام مجالس نهم و دهم متهم به همراهی با جبهه پایداری علیه رییس مجلس و فراکسیونش بود حالا تاکید دارد که در چهارچوب کار حزبی و تشکیلاتی نمی توان تنها به اصلاح بودن تکیه کرد و پتانسیل رای آوری را نادیده گرفت البته مشخصا به عنوان دبیرکل جبهه پیروان که همراه و هم نوا با شورای وحدت اصولگرایان است از برنامه و تلاش این تشکل برای رفتار حزبی و ایجاد ساختار ثابت برای تصمیمات جمعی اصولگرایان دفاع می کند. در ابتدای این گفت و گو تاکید کردیم که سوالات و گمانه زنی های طرح شده درباره آرایش سیاسی اصولگرایان در انتخابات ۱۴۰۰در شرایط پیش فرض عدم کاندیداتوری آقای رییسی بر اساس اخبار اعلام شده از سوی خود ایشان است با این حال باهنر در این گفت و گو درباره خرداد ۱۴۰۰ بر یک جمله تاکید دارد؛ در غیاب ابراهیم رییسی چشم انداز وحدت تار و مبهم است
در آخرین هفته اسفند ۹۹ کماکان مساله وحدت در بین اصولگرایان دور از دسترس است. به نظر میرسد مشخصا آنچه جریان جامعه روحانیت مبارز و برخی احزاب سنتیتر را از دایره شورای ائتلاف نیروهای انقلاب برای انتخابات خرداد ۱۴۰۰ دور و به فکر تشکیل شورای وحدت انداخت، مساله لیستبندی برای انتخابات مجلس یازدهم بود. توافقی که در آن برهه در مقطعی ایجاد اما گلایهها و نارضایتیها از لیست بندی بنای اختلافات امروز را گذاشته است.
باهنر: من چنین تصوری ندارم. از اساس نمیتوانیم علت اختلاف نظرهای امروز را لیست اسفند ۹۸ بدانیم.من بارها گفته ام که مشکل اصلی ما فقدان چندین حزب فراگیر و موضع دار در چهارچوب نظام نداریم. بیش از ۱۴۰ حزب از وزارت کشور مجوز گرفتند اما چه در جریان اصلاح طلبی و چه در جریان اصولگرایی جزایر کوچک جدا از هم هستند و در هر انتخاباتی هم که ورود میکنیم، درصد بالایی از انرژی ما صرف وحدت داخلی میشود . یعنی هر انتخاباتی که در پیش از است از سال قبل باید با همین مسائل روبه رو باشیم؛ یکی قهر می کند، یکی نمی آید یکی می گوید کم است یکی می گوید چرا من این شکل و دیگری آن شکل. این ساختارها ژلهای و لرزان است. در چند انتخابات اخیر اصولگرایان چندین تشکل داشتیم ؛ جمنا شورای ائتلاف و …عمدتا روزهای آخر به تفاهم میرسیم اما این گفتوگوها روند فرسایشی خود را دارد.
البته عموما این تشکلها در جریان اصولگرا نبودند که وحدتساز شدند . به نظر میرسد با مرور در ادوار گذشته این چهرهها بودند که کاندیدا شوند و بعضا حول محور آن ها وحدت شکل گرفت یعنی از اساس کاندیدا از ساختاری که قرار است کار وحدت را پیگیری کند خارج نمیشود بلکه چهرهای کاندیدا میشود و ائتلاف یا وحدت بر اساس آن شخص صورت میگیرد.
باهنر: بله. این داستان از ساختار ژلهای که گفتم خارج میشود. به علت همین مساله ژلهای بودن همان طور که گفتید افراد در این ساختارها تاثیر بسیار زیادی دارند. جالب هم این است که اتفاقا اگر این افراد در انتخابات نیز توفیق پیدا کنند بعد از عبور از مرحله انتخابات دیگر ارتباط با آن ساختار برهم میخورد. مشخصا مجلس یازدهم با فراکسیونی حدود ۲۰۰ تا ۲۲۰ نفربا عنوان فراکسیون انقلاب اسلامی تشکیل شده است. در مرحله اول اعضاء این فراکسیون یکدیگر را نمیشناسند چرا که از یک حزب نیامدهاند و متفرق بودهاند و زمان میبرد تا با هم آشنا بشوند و مواضع نزدیک به هم و متحد پیدا کنند. به قول مرحوم آقای پرورش برخی از نمایندگان تا اسم خیابانهای تهران را یادبگیرند دوره نمایندگیشان تمام میشود. به دلیل همین ساختار بی ثبات هیچ ارتباط مشخص و مدونی بین این فراکسیون و شورای ائتلاف نیروهای انقلاب برای پیگیری اهداف و امور وجود ندارد.
در شرایط فعلی هم شورای ائتلاف نیروهای انقلاب میگوید که در سه دوره انتخابات فعالیت داشته است . در شورای ائتلاف نیروهای انقلاب بیشتر اشخاص حقیقی دور هم نشستهاند و این افراد یک طیف و حزب و سازمان را مدیریت نمیکنند. این افراد حقیقی البته افراد موثری هستند.
البته شورای ائتلاف مشخصا در حال پیگیری الگوی جمنا است. حداقل در انچه نقشه راه وحدت می خواند از الگوی پایین به بالای جمنا استفاده می کند که در سال ۹۲ نیز مد نظر جمنا بود.
باهنر: بله بعضا از من پرسیده می شد شورای ائتلاف با جمنا چه تفاوتی دارد و من می گویم شورای ائتلاف همان جمنا است و فقط جمنا نیست . انچه در ارتباط با وحدت مد نظر ما است صددرصدی است اما قاعدتا به آن نمیرسیم.برخی موارد به ۶۰ تا ۷۰ درصد وحدت می رسیم.
البته بعضا مساله وحدت مقولهای صفر و صدی است . در انتخابات شما یا یک کاندیدا دارید و وحدت محقق شده یا چند کاندیدا که دیگر معنی وحدت نمیدهد.
باهنر: در انتخابات ریاست جمهوری مساله وحدت صفر و صدی است اما در انتخابات مجلس اینگونه نیست. در ریاست جمهوری هم مساله وحدت صفر و صدی بستگی به آن چهره نهایی نیز دارد . به طور مثال به نظر من در انتخابات پیش رو، با کاندیداتوری آقای رییسی بسیاری از مدعیان کاندیداتوری کنار می روند. ممکن است عده کمی مقاومت کنند و بمانند اما اکثریت کنار میروند اما بدون کاندیداتوری آقای رییسی چشم انداز روشنی برای وحدت نداریم. در خود همین مجلس فعلی ۴ تا ۵نفر کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری داریم.علاوه بر این در بین نیروهای ارتش و سپاه هم حدود ۵ تا ۶ نفر هستند که مشخصا تصمیم به اعلام کاندیداتوری دارند. بر این اساس چشم انداز وحدت تار و مبهم است.
به نظر می رسد برخی موارد در شرایط فعلی مکرر تکرار می شود یعنی مثلا باز موتلفه تصمیم دارد تا انتها در صحنه بماند و گویا اینبار آقای بادامچیان تصمیم به حضور دارند یا مواردی مثل کاندیداتوری آقای قالیباف یا محسن رضایی به بخشهای همیشگی از صحنه آرایی اصولگرایان تبدیل شده است.
باهنر:این ها همه نتیجه همان ساختار ژلهای است و حرفها تکراری است و برخی از کاندیداها در دورههای متعدد باز هم حضور پیدا میکنند. من وضعیت را در یک مثال ساده تر می گویم . در جامعه اسلامی مهندسین یا جبهه پیروان خط امام و رهبری زمانی که بحث می کنیم اختلاف نظرها زیاد است و در نهایت کار و تصمیمات بر اساس رای گیری نهایی می شود . اگر اکثریت رای دادند به مساله ای اقلیت تمکین می کند و همراه با تصمیم اکثریت می شود . سازوکار کار حزبی این است اما در شرایطی که این سازوکار نیست وقتی نتیجه واحدی گرفته نمی شود اقلیت و اکثریت به دبنال حرف و کار خودش می رود.
اما شما در جریان اصولگرایی چگونه میتوانید حرف از ساختار حزبی بزنید . شما مشخصا با جبهه پایداری طرف هستید که حزب را ابزاری غربی میداند و میگوید باید بر اساس تکلیف به سمت اصلاح رفت و تکلیف شرعی را امری مغایر و در تضاد با تصمیم حزب تلقی میکند.
باهنر: بله درست است. در تصمیم گیری ها بعضا برخی طیف ها و جبهه ها می گویند کاندیدایی از نظر ما اصلح است و این را انتخاب می کنیم چه رای بیاورد چه نیارود . ما می گوییم از اساس در انتخابات معنا ندارد که کاندیدا رای نیارود . کار حزبی یعنی این که کاندیدایی را معرفی کنید که هم صالح و هم رای آور باشد وگرنه شما فرض کنید در سطح کشور ۲۹۰ نفر آدم بسیار خوب معرفی می کنیم اما بگوییم این ها خوب هستند اما رای ندارند. یک زمانی شما به دنبال منصوب کردن افراد هستید می توانید اصلح بودن را مولفه اصلی و نهایی قرار دهید اما در انتخابات باید به پتانسیل رای آوری توجه داشت.